Abstract:
است؛یکی آنکه هر یک از اعضای مجموعهی تحت سرپرستی و مدیریت،هویتی مستقل دارند که پرورش آن میباید برای حیات عارفانه را از حیاتیترین وظایف مدیریت تلقی گردد و شخص مدیر با آگاهی کامل از منطق واقعی ادارهی جمعی انسانها،به جای عضوی از مجموعهی تحت مدیریت قرار گیرد و دیگر آنکه آگاهی و تحصیل اطلاعات روزافزون دربارهی مدیریت مد نظر قرار گیرد،در این مقاله با اساسیترین وظیفهی مدیر در جامعه(و جامعهی دانشگاهی)آشنا خواهیم شد.از آنجا که یک دانشگاه اسلامی،تمامی ویژگیهای یک جامعهی پویا و با ابعاد گوناگون را در حد نو داراست،لذا مدیریت چنین دانشگاهی،سمبلی از مدیریت بر جامعه اسلامی است؛بنابراین، این مقاله درصدد است تا نحوهی مدیریت بر یک جامعه را،از یک زاویهی دید ویژه،مورد بررسی قرار دهد؛یعنی از نظر مدیریت عرفانی و انگیزشهای روانی تعیینکنندهی افرادی که در لباس«دانشجو»، «استاد»به تلاش در حیات انسانی و علمی مشغول هستند.با ذکر این نکته که نگاه به مدیریت در این مقاله فراتر از سطح محدود و خاص بوده و همطراز«رهبری»تلقی شده است،مقولهای که استاد علامه جعفری از آن به«عرفان مثبت»یاد کردهاند؛پس مقصود مقاله،بررسی مدیریت و رهبری تحت تأثیر عرفان مثبت است آنهم در برابر مدیریت و رهبری تحت تأثیر اهداف متداول و معمولی که در جامعه رواج داشته و رایج است. در این مقاله به دو شرط مدیریت عرفانی پرداخته شده
Machine summary:
در این مقاله درصدد آنیم که مدیریت بر یک جامعه-لزوما یک جامعهی علمی-را که بازگشت آن در وهلهی اول به دانشگاه است،از نظر مدیریت عرفانی و انگیزشهای روانی تعیینکنندهی انسانهایی که در کسوت «دانشگاه»،«استاد»،و«مربی»به تکاپو در حیات مشغول هستند،مورد بررسی قرار میدهیم،با این توضیح که طبق مبنای استاد علامه جعفری(که سالیان سال خوشهچین خرمن علمی و فکریاش بودهام)مدیریت را از سطح محدود و منحصر به پروسهای خاص فراتر گرفته و آن را معادل و هم سنگ«رهبری»به معنای تأثیرگذار و تأثرپذیر دو سویهی اجتماعی و روحی تلقی کردهام که استاد جعفری در نظام فکری خویش از آن به عنوان«عرفان مثبت»یاد کرده است.
منشأ و فلسفهی این وظیفه عبارت است از این که؛آن جا که انسان برای اداره شدن مطرح است،چنان نیست که تنها بعد مادی او باید زیر نظر و مورد توجه و توجیه قرار بگیرد،زیرا همهی مردم در انگیزش هدف اعلای حیات که انجذاب به کمال الهی است،مساوی هستند و هیچ یک ترجیحی بر دیگری ندارند.
آیا این بزرگترین ظلم و تعدی بر شرف و حیثیت انسانی نیست؟آیا ظلم و اهانتی بالاتر از این برای انسان قابل تصور میباشد؟این انگیزش (تساوی همهی اعضای مورد مدیریت و خود مدیر در یک زندگی با شرف و با کرامت که بدون مراعات ابعاد روحی و معنوی اعضا امکانپذیر نمیباشد)،یکی از با اهمیتترین عوامل تفکیک بین انگیزشهای مدیریت در این جوامع و دیگر جوامع بشری است که از اهمیت فوق العادهای برخوردار میباشد.