Abstract:
این مقاله قصد آن دارد که بخشی از معانی مختلف واژه « فرش» را در اشعار » « صائب
تبریزی» و « بیدل دهلوی» مورد بررسی قرار دهد ء و نیز به این پرسش پاسخ دهد که چرا از بین
تمامی شاعران بعد از سلام در ایرانء این دو شاعر از اهمیت بیشتری برای این پژوهش برخوردارند
و چگونه زمینه و زمانة حیاتشان بر نظام شعرسرایی و همچنین گزینش واژگانشان ( که در اینجا
منحصرا مرادء واوة فرش است) تاثیرگذار بوده است. به همین منظورء مقاله در جستار اول تا سوم
گسترهة معنایی این واژه را در اشعار صائب و بیدل مورد تحلیل قرار میدهد و به این نکته می-
پردازد که دلیل توجه خاص ایشان و معانی مورد نظرشان از این واژه به چه علت بوده است و نشان میدهد که واژۀ فرش و شکلهای مختلف ترکیبی و فعلی آن، در پهنۀ شعر، به مدد ذوق این دوشاعر برجستۀ سبک پر طمطراق هندی میآمد و واجد معانی متنوع و بدیعی میشد.
Machine summary:
به همين منظور، مقاله در جستار اول تا سوم ، گسترة معنايي اين واژه را در اشعار صائب و بيدل مورد تحليل قرار ميدهد و به اين نکته مي - پردازد که دليل توجه خاص ايشان و معاني مورد نظرشان از اين واژه به چه علت بوده است و نشان ميدهد که واژة فرش و شکل هاي مختلف ترکيبي و فعلي آن ، در پهنۀ شعر، به مدد ذوق اين دو شاعر برجستۀ سبک پر طمطراق هندي ميآمد و واجد معاني متنوع و بديعي ميشد.
يک نمونه از اين دست در شعر صائب : نقش مراد عالم در خانه اي زند موج آن را که بالش از خشت فرش از حصير باشد (همان ، غزل ش : ١٠٢٦) نتيجه آنکه کلمۀ فرش عمدتا به عنوان موصوف و کلمه اي ترکيب ساز، براي ساختن ترکيبات وصفي گسترده به همراه صفت هاي گوناگون به مدد شاعر آمده ، و جنبه اي پيدا کرده است که ما آن را « عيني / کنايي» نام نهاده ايم .
نمونه هايي چند از اين دست ابيات را ميتوان در شعر بيدل و صائب سراغ کرد که يا صرفا خود فرش را در معناي ظاهرياش مراد کرده اند، و يا فرش را در قالب ترکيباتي وصفي و اضافي به منظور اشاره و کنايه به مفهومي خاص به کار گرفته اند.