Abstract:
قدرت ملی موضوع مورد توجه جغرافیدانان، ژیوپلیتیسینها، متخصصین علوم سیاسی و روابط بینالملل، استراتژیست ها و سیاست مداران بوده و هر یک سعی کردهاند راهی برای سنجش آن بیابند. مرور اجمالی تلاشهای صورت گرفته نشان میدهد که نه تنها الگوی بومی جامع برای سنجش و ترازیابی قدرت جمهوری اسلامی موجود نیست؛ بلکه حتی شناخت جامعی از الگوهای رایج موجود در دنیا هم وجود ندارد. این تحقیق از نظر نوع، کاربردی- توسعهای و از نظر روش، یک تحقیق موردی- زمینهای می باشد؛ اما علاوه بر روش موردی- زمینه ای، به منظور انجام تحلیل های کیفی از دو روش روش بررسی اسناد و مدارک علمی با رویکرد زمینه ای و روش تحلیل محتوی با هر دو رویکرد ژرفانگر و پهنانگر نیز استفاده شده است. بررسی نتایج پژوهش نشان میدهد که الگوی سنجش و ترازیابی قدرت ملی که با توجه به ویژگیهای بومی جمهوری اسلامی ایران و امکان استفاده از آن در دیگر کشورها تهیه شده، قابلیتها و امتیازات بسیاری نسبت به اغلب الگوهای سنجش قدرت ملی موجود دارد.این الگو، صرفا متکی به وجه سخت قدرت نیست و به همه ی وجوه آن از جمله قدرت نرم و هوشمند نیز در کنار قدرت سخت توجه نموده و علاوه بر سطح ملی قدرت، به سطوح فروملی و فراملی نیز میپردازد. توجه به همه ی ابعاد قدرت و حتی افزودن ابعاد جدید مانند بعد فرهنگی- ایدیولوژیک و ارتباطی- اطلاعاتی از امتیازات این الگو هم در حوزه ی تیوریک و هم در سطح عملی است. تنوع و گستردگی متغیرها و شاخصهای این الگو در عین توجه به انسجام تیوریک را نیز نباید از نظر دور داشت . اغلب الگوهای سنجش قدرت ملی صرفا به دنبال به دست آوردن رتبه ی قدرت کشورها هستند و به ترازیابی و تحلیل شکاف بین ابعاد، متغیرها و شاخصهای قدرت ملی یک کشور یا کشورها با یکدیگر بیتوجهند؛ در حالی که الگوی مورد نظر این تحقیق به دلیل توجه همزمان و تکمیلی به سنجش، ترازیابی و تحلیل شکاف قدرت در کنار یکدیگر، موقعیتی ممتاز از سایر الگوهای موجود دارد.
National power has been the subject of attention of geographers, geopoliticians, political science and international relations specialists, strategists and politicians, and each has tried to find a way to measure it. In terms of type, this research is applied-developmental and in terms of method, it is a case-based research; However, in addition to the case-contextual method, in order to perform qualitative analysis, two methods of document review and scientific documents with a contextual approach and content analysis method with both in-depth and broad approaches have been used. Examining the results of the research shows that the model of measuring and balancing national power, which was prepared according to the native characteristics of the Islamic Republic of Iran and the possibility of using it in other countries, has many capabilities and advantages compared to most of the existing models of measuring national power. has it .
This model does not rely only on the hard side of power and pays attention to all its aspects, including soft and intelligent power in addition to hard power, and in addition to the national level of power, it also deals with the subnational and transnational levels. Paying attention to all the dimensions of power and even adding new dimensions such as the cultural-ideological and communication-information dimension is one of the advantages of this model both in the theoretical and practical fields. The diversity and breadth of variables and indicators of this model should not be overlooked while paying attention to the theoretical coherence. Most of the national power measurement models only seek to obtain the power rating of the countries and do not pay attention to balancing and analyzing the gap between the dimensions, variables and indicators of the national power of a country or countries with each other; While the model considered in this research has a privileged position from other existing models due to the simultaneous and complementary attention to measurement, alignment and analysis of the power gap together .
Machine summary:
اغلب الگوهاي سنجش قدرت ملي صرفا به دنبال به دست آوردن رتبه ي قدرت کشورها هستند و به ترازيابي و تحليل شکاف بين ابعاد، متغيرها و شاخص هاي قدرت ملي يک کشور يا کشورها با يکديگر بيتوجهند؛ درحاليکه الگوي مورد نظر اين تحقيق به دليل توجه همزمان و تکميلي به سنجش ، ترازيابي و تحليل شکاف قدرت در کنار يکديگر، موقعيتي ممتاز از ساير الگوهاي موجود دارد.
بر اساس بررسيهاي صورت گرفته در الگوهاي موجود نيز به تعداد زيادي شاخص در اين زمينه دست يافتيم که در بررسي کارشناسان به ٣٧ شاخص تقليل يافت ؛ ٤) بعد انساني- اجتماعي: با وجود آنکه جمعيت کشورها همواره به عنوان يکي از عوامل قدرت محسوب شده و تقريبا در همه ي الگوهاي سنجش قدرت کشورها به آن توجه شده است ، اما متغيرها و شاخص هاي انساني و اجتماعي نيز به صورت گسترده از زماني که شاخص توسعه ي انساني سازمان ملل مطرح و به صورت ادواري سنجيده شد، مورد توجه قرار گرفته است .
لذا در ادامه با استفاده از آزمون ناپارامتريک فريدمن ، ميزان تأثيرگذاري هر يک از ابعاد در قدرت ملي سنجيده شد بحث و نتيجه گيري بررسي نتايج و يافته هاي اين پژوهش نشان ميدهد الگوي سنجش و ترازيابي قدرت ملي که با توجه به ويژگيهاي بومي جمهوري اسلامي ايران و البته با رعايت امکان بررسي آن در مورد تمام کشورهاي جهان تهيه شده ، قابليت ها و امتيازات بسياري نسبت به اغلب الگوهاي سنجش قدرت ملي موجود دارد؛ اما به عنوان نتيجه گيري لازم است بار ديگر به برخي قابليت هاي اين الگو به صورت مختصر اشاره شود.