Abstract:
شر آسیب جدی ناموجهی است که به موجودات دارای شعور وارد میشود. دو نوع شر را میتوان
از هم متمایز کرد: «شر طبیعی»" که نتیجه عمل غیرانسان است و «شر اخلاقی»* که نتیجة عمل
انسان است. تفکر اخلاقی معمولا بر شر اخلاقی تمرکز میکند و از این شر سه تفسیر اصلی
صورت گرفته است. یکی, که سقراط آن را مطرح کرد. شر اخلاقی را انحراف از خیر میداند؛
دیگری» که مورد تایید رواقی - اسپینوزاییهاست. آن را موهوم میانگارد؛ سومی, که ابتدا
لایبنیتس آن را ارائه داد» شر اخلاقی را امر مقابلی میداند که برای وجود خیر ضروری است. تبیین
واقع گرایانه باید با این واقعیت مواجه شود که شر اخلاقی وجود دارد و مقدار زیادی از آن معلول رذایل مشترک انسانی است که همراه با فضایل در شخصیت انسان وجود دارد. آنچه تعیین م یکند چه مقدار شر را افراد خاص در موقعیتهای خاص ایجاد خواهند کرد در درجۀ اول نسبت این آمیزه است و نه آگاهی و قصد فاعل ها.
Machine summary:
لازم است گرفته شود این است که : اولا ، ورای آب و هـوای نامسـاعد که تجربه های بشری از جهان که به نظر می رسد شامل باعث خشکسالی و گرسنگی بی نظمی و شر است ، واقعیت راستین فراحسی گسترده می شود مثالی از مورد دوم است و معمولا وجود دارد که در آن نظامی اخلاقی حاکم است ؛ به عنوان و ثانیا ، زندگی خوب برای انسان ها وابسته است شر طبیعی توصیف می شود.
اگرچه تفکر مسیحی دربارة شر در فاصلۀ دورة یونانیان و دورة ما بر تفکر غربی سلطه داشته است اما اگر برخی پیچ و تاب های باریک بینی الهیاتی را نادیده بگیریم ، این تفکر را باید به عنوان سازگاری و بسط خاص فرض مابعدالطبیعی و تبیین شر که تبیین معقول از شر باید ابتدا سقراط افلاطون آن را مطرح کرد، در نظر واقعیت و فراگیری آن را تأیید گرفت .
باید تأیید کند که شرور اما با توجه به انتقادهای مشهوری که به این بسیار که از بهـروزی انسان جلوگیری می کنند به وسیلۀ فرض مابعدالطبیعی وارد شده است اعتقاد به آن انسان هایی ایجـاد می شوند نمی تواند معقول باشد.
سوم ، حتی اگر فرضا در نظر بگیریم که فرض مابعدالطبیعی قابل دفاع است ، این فرض فقط شر اخلاقی را، که بر اثر تقصیر بشری ایجاد می شود، تبیین می کند و نه شر طبیعی را که وقوعش را نمی توان به عمل انسان نسبت داد.