Abstract:
نرخ مرگ و میر در ایران در دهههای اخیر با نوسانات زیادی همراه بوده است. اگر چه، این موضوع به دلیل اهمیت آن بهطور گسترده مورد بررسی قرار گرفته است اما به ندرت بر حسب شاخصهای کلان و در دورههای طولانی طولانیمدت به آن پرداخته شده است. پژوهش حاضر تلاش کرده است رابطه شاخصهای اقتصادی ـ اجتماعی سرانه تولید ناخالص داخلی، مشارکت زنان در نیروی کار، تورم، بیکاری و میزان باسوادی را با نرخ مرگ و میر در دوره 1398-1370 مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش از نوع کمی طولی است که به روش سری زمانی انجام شده است. جهت بررسی رابطه کوتاهمدت و بلندمدت متغیرهای تحقیق، از الگوی خود رگرسیونی با وقفههای توزیعی در نرم افزار مایکروفیت استفاده شده است. بر اساس یافتههای تحقیق، بین تحصیلات زنان و نرخ مرگ و میر (3/4 -: t-ratio، 000/0: pro) رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین بیکاری (5/2 t-ratio:، 023/0: pro) و مشارکت زنان در نیروی کار (7/8 t-ratio:، 000/0: pro) با مرگ و میر رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و بین تولید ناخالص داخلی (7/1 t-ratio:، 102/0: pro) و تورم (7/1-: t-ratio، 098/0: pro) با نرخ مرگ و میر رابطه معناداری وجود ندارد. با استناد به یافتههای تحقیق، نتیجهگیری میشود که مرگ و میر در ایران متاثر از تحصیلات زنان، بیکاری، و مشارکت زنان در نیروی کار بهعنوان شاخصهای کلان اقتصادی ـ اجتماعی، است.
The death rate in Iran has experienced different fluctuations in recent decades. Although, this issue has been widely studied due to its importance, it has rarely been paid attention from a macro and long-term perspective. Therefore, this research has tried to investigate the relationship between socio-economic indicators including; GDP per capita, women's participation in the labor force, inflation and unemployment and literacy rate with the death rate in the period of 1991-2019. This research is a longitudinal quantitative type that was conducted using the time-series method. In order to investigate the short-term and long-term relationship of the research variables, the autoregressive model was used in microfit software. Based on the findings of the research, with the improvement of the literacy (t-ratio:-4.3, pro:.000), the death rate has decreased. In addition, there is a positive and significant relationship between women’s participation in the labor force (t-ratio:8.7, pro:.000) and unemployment (t-ratio:2.5, pro:.023) with death rate, and finally, there is no significant relationship between GDP per capita (t-ratio:1.7, pro:.102) and inflation (t-ratio:-1.7, pro:.098) with death rate. Based on the findings of the research, it is concluded that the death rate in Iran is affected by some macro socio-economic indicators.
Machine summary:
پژوهش حاضر تلاش کرده است رابطه شاخص هاي اقتصادي ـ اجتماعي سرانه توليد ناخالص داخلي، مشارکت زنان در نيروي کار، تورم، بيکاري و ميزان باسوادي را با نرخ مرگ و مير در دوره ١٣٩٨-١٣٧٠ مورد بررسي قرار دهد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نمودار ٦: نرخ باسوادي جمعيت شش ساله و بيشتر در ايران در سالهاي ١٣٩٨-١٣٧٠ Chart 6: Literacy Rate of the Population Aged Six Years and Older in Iran in the Years 1991-2019 جهت بررسي رابطه بين شاخص هاي اقتصادي ـ اجتماعي (سرانه توليد ناخالص داخلي، مشارکت زنان در نيروي کار، بيکاري، تورم و ميزان باسوادي) با مرگ و مير، ابتدا رابطه کوتاه مدت با حداکثر وقفه ٢ سال از طريق الگوي خود رگرسيوني با وقفه هاي توزيعي و با استفاده از معيار شوارتز بيزن ١ و نمرات لگاريتمي، تخمين زده شد که نتايج در قالب جدول ١ ارائه شدهاند.
جدول ٢: بررسي رابطه بلندمدت بين شاخص هاي اقتصادي ـ اجتماعي و ميزان خام مرگ و مير Table 2: Examining the Long-Term Relationship Between Socio-Economic Indicators and Crude Mortality Rate متغير (وقفه ) ضريب خطاي استاندارد نسبت T سطح معناداري Significance Level T Ratio Standard Error Coefficient Variable (Interval) درصد بيکاري 2/4904 0/024145 0/060131 0/023 ميزان تورم 0/098 -1/7490 0/0043669 -0/0076379 ميزان توليد ناخالص داخلي 0/102 -1/7311 0/027637 -0/047842 سرانه (GDP) ميزان مشارکت زنان در 0/000 8/7233 0/016304 0/014222 نيروي کار ميزان باسوادي -4/3354 0/21313 -0/92400 0/000 عرض از مبدأ 5/8951 0/000 0/67784 0/67784 با توجه به اينکه آماره آزمون (٥٠٤٦:F-Statistic) بين محدودههاي ٠/٩٥ پايين (٣/٢٠) و ٠/٩٥ بالا (٤/٦٥) قرار نميگيرد، نتايج آزمون، قطعي است و با توجه به اينکه بالاتر از حد بالايي (٤/٦٥) ميباشد، فرض صفر رد ميشود و رابطه بلندمدت بين متغيرها، تأييد ميگردد.