Abstract:
مدیران و کارکنان سازمانهای دولتی برای انجام امور سازمانی خود، علاوه بر معیارهای
سازمانی و قانونی نیاز به مجموعهای از رهنمودهای اخلاقی و ارزشی دارند که آنان را
در رفتارها و اعمال سازمانی یاری دهند و نوعی هماهنگی و وحدت رویه در حرکت به سوی
شیوة مطلوب جمعی و عمومی را بر ایشان میسر سازد.
سطح اخلاقی سازمان به قرار گرفتن ارزشهای محوری همچون؛ امانتداری، دوری از تبعیض،
صداقت، اعتماد متقابل، عدالت، رعایت حقوق ذینفعان سازمان و لحاظ کردن منفعت
ذینفعان درون خطمشیها، برنامهها، اقدامات و تصمیمات گفته میشود.
اقدامات و تصمیمات سازمانی زمانی میتواند اثربخش باشد که شناخت کافی درباره اصول
اخلاقی در عرصه سازمان و مدیریت وجود داشته باشد.
Machine summary:
). سازمانها در اندازهها و بخشهای مختلف (خصوصی یا دولتی) التزام به تعهد اخلاقی در اقدامات خود را تشخیص دادهاند و این امر از طریق سیاستهای زیر صورت میگیرد: 1ـ یکپارچهسازی (درونیسازی) معیارهای اخلاقی در سازمانها؛ 2ـ توسعه منشورهای (ضوابط یا کُدهای) اخلاقی؛ 3ـ ایجاد روشهای نوآورانه آموزشی برای اعتلای اصول اخلاقی؛ 4ـ استقرار واحدهای پشتیبانی اخلاقی در سازمان؛ 5ـ انجام ارزیابیها و حسابرسیهای عملکرد اخلاقی و اهدای پاداش به رفتارهای اخلاقی و تعیین عقوبت برای رفتارهای غیراخلاقی؛ 6ـ ایجاد کمیتههای اخلاقی و تغییر و اصلاح ساختارهای داخلی برای پیوند معیارهای اخلاقی با سطوح دیگر سازمان(http:www.
اجرای موفق نیازمند توجه به سازوکارهای زیر است: • برنامههای اخلاقی، همانند بسیاری از امور دیگر سازمانی باید پشتوانة مدیران ارشد را به همراه داشتهباشد؛ • عنایت به اصول اخلاقی و ارزشها به صورت مداوم، به خصوص در تصمیماتی که مرتبط با کارمندیابی، استخدام و ارتقای افراد میشود؛ • تأکید بر اصول اخلاقی سازمانی در برنامههای بهسازی سازمان (ارزیابی و آموزش کارکنان) و توسعه آنها برای همه کارکنان در هر سطحی؛ • فراهمسازی روشهای مختلف برای پاسخ به موارد سوال برانگیز و دارای ابهام از نظر اخلاقی و آگاهسازی کارکنان از نتایج این اقدامات؛ • انجام حسابرسی اخلاقی برای سنجش موفقیت برنامههای توسعة اصول اخلاقی.
فرد در این مرحله متوجه میشود اگرچه قوانین و مقررات ممکن است موجب هدایت رفتار بدون غرض شوند، اما رفتارهای اخلاقی میتواند فراتر از قانون باشد.
در هرحال، برای مشخص ساختن مرحله توسعه اصول اخلاقی هر فرد باید مشاهده کرد که افراد در رفتارها و تصمیمات خود بیشتر تحت تأثیر کدام عوامل هستند(Hellriegel,1996,218).