Abstract:
فرهنگ سیاسی سلسلهای از عقاید، نمادها و ارزشهایی است که عمل سیاسی در آن رخ میدهد. بنابراین فرهنگ سیاسی بخشی از فرهنگ ملی هر
کشوری است. مقصود ما از آسیبشناسی فرهنگ سیاسی، شناخت آفتها و نقاط منفی آن است. فرهنگ سیاسی ایرانیان ملغمهای از چهار فرهنگ: پیش از
اسلام، اسلام، فرهنگ لیبرالی و فرهنگ سوسیالیستی میباشد. اسلام سیاسی زاییده دهه چهل در ایران است و برای آن سه قرائت وجود دارد: یک قرائت فقاهتی
که نماینده آن حضرت امام قدسسره است؛ دوم قرائت چپ که نماینده آن دکتر شریعتی است و دیگری قرائت میانهرو که نماینده آن مهندس بازرگان است. در
آسیبشناسی فرهنگ سیاسی ایرانیان میتوان دو ریشه اساسی را ذکر کرد: یکی استبداد که اساسا داخلی است و دیگری استعمار که خارجی است.
Machine summary:
"2. این بیان که «کسانی که سیاست را در دست دارند همه چیز را تعیین میکنند، بنابراین کسی که در رأس مناصب سیاسی قرار بگیرد فرهنگساز میشود» هر چند این تعبیر میتواند برگرفته از فرمایش حضرت علی علیهالسلام یعنی «الناس علی دین ملوکهم» باشد ولی در خصوص مسائل فرهنگی باید شروط دیگری را که در این زمینه است مدنظر داشت، زیرا فرهنگ سیاسی مردم همانطور که نویسنده هم به آن اشاره داشته است، در گذر تاریخ شکل میپذیرد و در کشور ما مذهب در این زمینه نقشی اساسی ایفا نموده که آن هم سابقهای طولانی دارد و مردم ایران خاصه متدینین مشی سیاسی و منشی را اتخاذ مینمایند که تکلیف خود میدانند.
در حالی که قدرت نباید خیلی مقدس باشد» در این خصوص باید گفت که در فرهنگ سیاسی ما ایرانیان، هر قدرتی تقدس ندارد، بلکه قدرتی که منشأ و مشروعیت الاهی داشته باشد مقدس است و باید برای حفظ و تداوم آن حتی از جانگذشتگی نشان داد، لذا حضرت امام قدسسره میفرمایند که: حفظ نظام از اوجب واجبات است؛ نیز آسیب دیگر یعنی «اقتدارگرایی حاکمان و سلطهپذیری مردم» مرتفع میگردد؛ زیرا اقتدار حاکمان، در ایران برای خودشان نیست بلکه برای اعتلای کلمةالله است به همین خاطر در مقدمه قانون اساسی در بخش «شیوه حکومت در اسلام» چنین آمده است: «حکومت از دیدگاه اسلام برخاسته از موضع طبقاتی و سلطهگری فردی یا گروهی نیست بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی همکیش و همفکر است که به خود سازمان میدهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید»."