Abstract:
اگر رساله معایب الرجال بیبی خانم استرآبادی را اولین کتاب فمینیستی فارسی بدانیم، این کتاب نشان میدهد که از یکصدسال پیش، مسأله تعدد زوجات از اصلیترین مسائل زنان ایرانی بوده است. او مینویسد: «همه گفتوگوها برای عدالت است. چنانچه خداوند عالم در قرآن میفرماید برای زن بردن مردها که چهار عقدی ببرند اما به شرط عدالت. اگر نتوانید عدالت کرد پس یکی بهتر است... و در این زمان مردی که عدالت کند اکسیر اعظم است» و در تمام این نزدیک به سی سالی که از استقرار جمهوری اسلامی میگذرد، مقاومت جامعه زنان، حتی زنان مذهبی و سنتی در مقابل چندهمسری باعث شد که قانونگذار، در بخش مربوط به تعدد زوجات قانون حمایت خانواده نزدیک نشود و دادگاهها عملا بخش مربوط به اجازه همسر اول را برای تجدید فراش اجرا نمیکردند. اما قانونی هم جانشین آن نشده بود. حالا درست در سرجهازی لایحهای که عنوان و ادعای آشنای «حمایت خانواده» را دارد آمده است: «اختیار همسر دائم بعدی، منوط به اجازه دادگاه پس از احراز توانایی مالی مرد و تعهد اجرای عدالت بین همسران میباشد. به علاوه طولانی کردن روند دادرسی در این لایحه به معنای زجر بیشتر برای زنی که حق طلاق ندارد و دیگر نمیخواهد به زندگی خانوادگی خود ادامه دهد خواهد بود.
Machine summary:
"بنابراین تمرکز این نوشته بر موادی از لایحه حمایت خانواده است که منفی ارزیابی میشود، با یادآوری اینکه چگونگی محتوای لایحه حمایت خانواده آزمونی است برای همه ما که کولهبار اعتراض نسلهای پیش به قوانین تبعیضآمیز خانواده را بر دوش داریم و بار نگاه نسلهای بعد را که از ما خواهند پرسید: «برایمان چه میراثی گذاشتهاید؟!» خانواده = یک مرد، تعدادی زن و چندین بچه!در قانون مدنی به طور مستقیم هیچ مادهای وجود ندارد که به مردان حق داشتن همسران متعدد را بدهد، اما در مواد مربوط به ارث، وقتی از ارث زنان متعدد مرد متوفی سخن میگوید، خانوادهای را که از یک مرد و همسران متعدد وی تشکیل میشود به رسمیت میشناسد.
بلکه مواد متعددی در این لایحه وجود دارد که حاوی تضییع حقوق زنان است» یا «چگونگی محتوای لایحه حمایت خانواده آزمونی است برای همه ما که کولهبار اعتراض نسلهای پیش به قوانین تبعیضآمیز خانواده را بر دوش داریم و بار نگاه نسلهای بعد را که از ما خواهند پرسید: برایمان چه میراثی گذاشتهاید؟!» و در ادامه بدون اینکه دیدگاههای موافقان لایحه پیشنهادی را مطرح نماید به قول معروف تنهایی به محکمه میرود و راضی با بیان نظرات خاص خود برمیگردد؛ به همین خاطر نمیتوان گفت که در این نوشتار یک نقد منصفانه و بدون پیشداوری که یکی از ارکان نقد صحیح است انجام شده."