Abstract:
امام خمینی علاوه بر ابعاد سیاسی و فقهی، بعد تفسیری نیز داشته است. نمونه بارز آن تفسیر سوره حمد است.
این مقاله روش تفسیری امام خمینی را بررسی و به این نتیجه می رسد که ایشان از روش تفسیر؛ قرآن به قرآن، روایی، عقلی، اشاری (باطنی)، علمی و اجتهادی بهره برده است و مثالهای متعددی از این روشها را ارائه می کند.
نویسنده، پس از بحث مبسوط در روشهای فوق به این جمع بندی می رسد که امام خمینی از روش تفسیر به رای پرهیز کرده و دیدگاه خاصی در این مورد ارائه می نمایند.
Imam Khomeini (May his soul rest at peace) not only enjoys comments on politics and fiqh، he also enjoyed a very good command of comment، of which we can refer to his comment on Surah Al-Hamd.
The present essay aims at studying the methodology of Imam Khomeini's comments concluding the fact that he has takan advantages of different methods of comment such as Quran-to-Quran، narrative، reasoning، indexical، scientific and fiqh methods. Moreover، large numbers of examples are presented. After an expanded discussion of the afore-mentioned methods، the writer comes to the conclusion that Imam Khomeini has refrained from commenting [interpreting] solely on his own، rather he has presented an especial viewpoint in this regard.
Machine summary:
"امام خمینی نیز در موارد متعددی از روش تفسیر روایی استفاده کردهاند و برای توضیح آیات به احادیث پیامبر و اهلبیت استناد کردهاند، از جمله: مثال اول: در تفسیر آیه « اهدنا الصراط المستقیم» (حمد: 6) به روایت پیامبر استناد میکند تا نشان دهد که صراط مستقیم همان حد وسط است.
از اینرو، آنان به استخدام علوم در فهم قرآن اقدام کردند و تفسیرهای علمی نوشته شد؛ هرچند در این میان بعضی افراط کردند یا یکسره جذب فرهنگ غربی شدند و به تأویل و تفسیر به رأی در آیات قرآن دست زدند و از آنجا که مبانی تفسیری این روش بررسی کامل نشده بود دچار انحراف شدند یا عدهای از مغرضان آنها، برای اثبات افکار انحرافی خود دست به تفسیر علمی و تأویلات نا به جا زدند.
106 این روش تفسیری در طول تاریخ، فراز و نشیبهای گوناگون داشته است و مفسران مذاهب مختلف اسلامی و نیز صوفیه و عرفا هر کدام به گونهای به این تفسیر توجه کردهاند که نمیتوان همه را یکسان انگاشت و داوری واحدی در مورد همه روا داشت؛ چرا که برخی در این راه افراط کرده و به راه تفسیر به رأی و تأویلهای بیدلیل افتادهاند، ولی برخی از باطن قرآن بر اساس ضوابط صحیح استفاده کردهاند.
در اصول التفسیر وقواعده، خالد عبدالرحمن العک، ص168، به آیه 44 سوره نحل نیز استدلال کرده است، ولی از آنجا که ایشان تفسیر عقلی و تفسیر به رأی را خلط کرده، این آیه را آورده است ما استدلال او را در روش تفسیر عقلی مورد بررسی قرار میدهیم."