Abstract:
در اواخر قرن 91 بنیانگذاران جامعهشناسی تعارض ناسیونالیسم و دموکراسی را پدیدهای گذرا در دوران مدرنیته میدانستند.اما در قرن بیستم و بیست و یکم این تعارض در غالب جوامع،از جمله ایران،ادامه پیدا کرد؛بهطوری که در حال حاضر یکی از مباحث زنده و درعینحال پرمناقشه در جامعهشناسی،بحث سازگاری و تعارض ناسیونالیسم با دموکراسی است.این مقاله کوشش میکند که:با تفکیک سه نوع ناسیونالیسم مدنی،فرهنگی و قومی از یکدیگر،تعارض مذکور را روشن کند و نشان دهد که در تکوین دولتهای ملی که از ناسیونالیسم تغذیه میکنند،این ناسیونالیسم مدنی است که با دموکراسی سازگاری دارد؛با استناد به نظرات ارنست گلنر و آنتونی گیدنز توضیح میدهد که چرا در دوران مدرنیته برخلاف تصور بنیانگذاران جامعهشناسی،به جای فرسایش ناسیونالیسم این پدیده همچنان تداوم پیدا میکند؛سعی میکند با تأکید بر«نظریه تأسیسی»راهی برای سازگاری ناسیونالیسم مدنی با ناسیونالیسم فرهنگی نشان دهد؛با اتخاذ یک رویکرد نظری،به آسیبشناسی جهتگیریهای ناسیونالیستی و ربط آن با دموکراسی در جامعه ایران میپردازد.این مقاله با این نتیجهگیری که:تا غالب شدن ناسیونالیسم مدنی در عرصهء عمومی و حکومتی،جامعه ایران همچنان در روند دموکراسیاش با مقاومت قومی روبهروست،خاتمه مییابد.
Machine summary:
"دوم اینکه از نظر جامعهشناسی تداوم ناسیونالیسم فرهنگی و قومی در دوران
(1)-تقسیم اعتقاد به ملت یا ناسیونالیسم به فرهنگی،قومی و مدنی باتوجه به هدف این نوشته،که بررسی ارتباط
و قومی تنگتر و شرایط گسترش ناسیونالیسم مدنی و دموکراسی آمادهتر میشود.
زیرا از یک طرف حتی در جوامع به شدت صنعتی شده و جهانی شده، همچنان به ناسیونالیسم مدنی نیاز داریم و بدون وجود این شرط استقرار و تحکیم
دموکراسی و در مقابل بر خطرات تخریبی ناسیونالیسم فرهنگی و قومی تأکید شود.
زیرا اگر ناسیونالیسم مدنی و ارادهء باهم زیستن در جوامع تقویت نشود همهء جوامع
فرهنگی و قومی که متکی بر ویژگیهای از قبل داده شده یا غیراکتسابی است(مثل
هواداران ناسیونالیسم فرهنگی و قومی است.
ناسیونالیسم مدنی با استفاده از تفاوتهای موجود فرهنگی و قومی در جامعه،کورهء
ناسیونالیسم فرهنگی یا قومی را داغ کنند و در جهت تخریب حقوق برابر شهروندان
ناسیونالیسم مدنی است که باید در جامعه دست بالا را نسبت به دو نوع دیگر داشته
که رد حکومت در دست دارد این نوع ناسیونالیسم را به جامعه تزریق کرده و
این مسئله است)1ولی در صورت ضعف حکومت مرکزی،این مقاومت قومی ارادهء
داند از ناسیونالیسم فرهنگی و قومی بهعنوان ابزار سیاسی در برابر حکومت
کتاب فراز و فرود جنبش کردی نشان داده است که چرا در مناطق اهل سنتنشین ایران بحث مقاومت قومی یک
در نقدهای آنها توجهی به این موضوع نیست که با ناسیونالیسمهای قومی میتوان نظام سیاسی را
مدنی در ایران و مدارا با ناسیونالیسم فرهنگی و قومی بوده است."