Abstract:
مجاز دانستن شبیهسازی انسان به استناد کاربردهای پزشکی و به تعبیر دیگر رواداشتن کلوناژ درمانی، میتواند آثار و عوارض منفی
متعددی را در پی داشته باشد و اساسا این امر میتواند، سد شبیهسازی انسان را از میان برداشته و با انسان به مثابه یک کالا برخورد نماید.
Machine summary:
"اما به رغم خشم عمومی بر ضد کلوناژ یا همزادسازی انسان، آنچه اتفاق افتاد، دقیقا همین بود: بزها و گوسفندها، گاو و موش، خوک و گربه را تکثیر کردند و اعضای فرقه رائل (که ادعا کردهاند موجب تولد دو نوزاد «تکثیر شده» بودهاند) خود را در معرض این تجارب اولیه قرار دادند.
میتوان به نحو معقولی اندیشید که فرقه رائلیها، درست مانند سورینو آنتینوری ایتالیایی و پزشک زنان، در خفا بیولوژیستهایی را «به کار گرفتهاند» و اظهارات ایشان تنها درحد تبلیغات خلاصه نمیشود، اما تحریکات آنها همانند کاتالیزوری در آشکار شدن پروژه پنهان تاثیر داشته است: میتوان اظهاراتی را شنید که مدعیاند دلایل موجهی برای عملی کردن تولیدمثل به شیوه کلوناژ وجود دارد، به این شرط که این امر به افراد معقول در حیطه پزشکی سپرده شود و نه به جزم گرایان ماجراجو.
با اینهمه، همزادسازی «درمانی» نیز از چند نظر با موازین اخلاقی مغایرت دارد، زیرا با آفرینش یک موجود انسانی از طریق تکثیر غیرجنسی، همراه است و در این میان، نطفه برای اهداف پزشکی، با هدف قربانی شدن خلق میشود.
». چگونه میتوان از چنین انحراف تدریجی مقوله «اخلاق» نگران نشد؟ مسیر دیگری که با همزادسازی «درمانی» باز میشود، اوج گیری «به نژادسازی» از طریق تشخیص ژنتیکی قبل از کاشت (DPI) برای از بین بردن ژنهای نامطلوب در نطفههای درون لوله آزمایش است.
در میان مدت، همه مراجعات به تشخیص ژنتیکی قبل از کاشت (DPI)از طرف زوجها، در رابطه با از بین بردن کامل هر نوع خطر تولد کودک معلول است، اما در دراز مدت، برای بدن انسان مشخصات جهانشمول تعریف میشود تا به طرف نوعی از تولید انسانهای مطابق موازین تعریف شده پزشکی-زیستی پیش رویم."