Abstract:
خواندن یکی از فعالیتهای بسیار هوشمندانهای است که انسان در طول زندگی یاد میگیرد.مهارتی است که بر پیش نیازهای فراوانی مبتنی بوده و ماهر شدن در همهی ابعاد آن مستلزم زمانی طولانی است. کنشهای پیچیدهی ذهنی همانند زبان و خواندن از زوایای فراوانی مورد بررسی قرار گرفتهاند.هرگاه ما به خواندن طبیعی به عنوان یک روی سکه بنگریم، نارساخوانی روی دیگر آن خواهد بود.بعضی از پژوهشگران نارساخوانی را در همان چارچوب فرایند طبیعی فراگیری خواندن مطالعه کردهاند،اما عدهای دیگر با مطالعهی آسیبهای مغزی و عوارض آنها بر خواندن،زوایای مبهم و مهمی از فعالیتهای مغزی درگیر در خواندن را روشن کردهاند.از دیدگاه آنها آسیب مغزی پنجرهی جدیدی در مطالعهی فرایندهای خواندن و ارتباط آنها با مغز گشوده است.به عنوان مثال،مطالعهی آسیبهای اکتسابی زبان به عنوان یک منبع سودمند به ما در درک مبانی مغزی و عصبی این توانمندی بسیار پیچیده در یک قرن گذشته کمک نموده است(باب1،2000).عصب روانشناسان در جستجوی چارچوبی بودهاند که بر مبنای آن نظریهی خود را در مورد چگونگی پردازش کنشهای زبانی در مغز ارایه کنند.در این مقاله تلاش خواهد شد الگویهای گوناگونی مانند 2L(الگوی دو مسیره.الگوی محاسبهای پیوندگرا)و الگویهایی که اخیرا ارایه شدهاند مانند(الگویی پی. ام.اس.پی و الگویی دی.آر.سی)مورد بحث قرار گیرند و بر مبنای آنها نارساخوانی(رشدی و اکتسابی)تبیینشود.
Machine summary:
"این مسیر خواندن کلمه از راه مطابقت با گنجینهی واژگان،مسیر معنایی نامیده شده و برای خواندن کلمات استثنا مانند Colonel و Pint و غیره که از راه تناظر یک به یک واج-نویسه به درستی تلفظ نمیشوند،مناسب است.
اما در مسیر دوم بعد از تحلیل دیداری و نوشتاری کلمهی وارده،به شکل تناظر یک به یک نویسه-واج مقابله شده سپس حروف در کنار هم قرار گرفته و به صورت صدا تلفظ میشود.
بعدها کولهرت و همکارانش نسخهی جدیدی از این الگو را با عنوان الگوی دو مسیرهی آبشاری42 (DRC) ارایه نمودند که اساسا نمونهی شبیهسازی شده و محاسبهای الگوی نخست و دارای همان دو مسیر مجزا برای خواندن است.
برطبق این الگو در ابتدا درونداد یا همان کلمهی چاپی از نظر دیداری و حرف به حرف تحلیل میشود،بعد با انتزاع حروف در ذهن در قالب بخشهای کوچک اسم آنها فعال میشود،سپس از راه تناظر یک به یک نویسه-واج در بعضی از موارد و در موارد دیگر از راه تعامل بین سامانهی واج- نویسه و سامانهی نوشتاری تلفظ اختصاصی هر کلمه از مسیر واجی در ذهن بازنمایی میشود و سپس براساس این که کلمهی مورد نظر باقاعده،استثنا و یا ناکلمه باشد در یکی از دو مسیر به شکل مناسبی پردازش میشود در الگوی جدید تناظر نویسه-واج میتواند به شکل موازی با مسیر معنایی در یک فرایند آبشار مانند و به شکلی تعاملی با آن از راه فرایندهای برانگیختن و بازداری فعال شود.
هرگاه کلمهای به این الگو معرفی شود درست شبیه زمانی که کودک در حال یادگیری خواندن است،ارتباط بالایی در شبکهی عصبی برقرار شده و از راه این ارتباط هماهنگ و سراسری بین بخشی و درون نرونی کلمه خوانده میشود."