"ریش آبی م-ع سپانلو (به تصویر صفحه مراجعه شود) خورشید ریش آبی همبازی خروس است خروس تاج قرمز در سفره عروس است...
هر دیر وقت شب،پسر بچه سر خورده از نمایشی که به تأخیر افتاد پیش تلهویزیون به خواب میرود و دستگاه کار میکند -بیمشتری و حق به جانب- در کوچه حتی باد هم ساکن است تنها ز نخها میجنبند بر صفحهء نورانی؛ ارواح میگریزند و نامشان بر کوچهها به جا میماند..."