Abstract:
جان راولز بزرگترین متفکر لیبرال معاصر است که درباره عدالت سخن
رانده است. جهانی شدن پدیدهای قهری است که ارزیابی آن ناممکن و نامعقول است؛
ولی محتوایی که از این راه در گستره جهانی نهادینه میشود، اقتصاد، سیاست و
فرهنگ لیبرال است. بنابراین جهانی شدن هر چند به خودی خود میتواند در خدمت
عدالت در تعریف راولز باشد، ولی در وضعیت فعلی آن، با اصول عدالت راولزی در
تضاد است. گفتوگوی تمدنها امید بیشتری را برای تحقق عدالت اجتماعی ایجاد
خواهد کرد.
Machine summary:
"به این ترتیب باید دید که آیا لیبرالیسم به عنوان مکتبی که در ابعاد مختلف در سطح جهانی شکل گرفته یا در حال شکلگیری است، عادلانه است یا غیرعادلانه و چه چیزی میتواند عادلانه تلقی شود؟ بنا بر اصل اول عدالت راولزی، شکلگیری یک نهاد وقتی عادلانه خواهد بود که منافع خصوصی در پس پرده جهل قرار گیرد و هر کس آزادانه بتواند اهداف خود را دنبال کند و نهاد به وجود آمده به گونهای نباشد که آزادی آنها را از بین ببرد.
نقد دیدگاه راولز نیازمند مجال دیگری است؛ ولی از نظر عملی و کاربردی دستکم این پرسش را باید مطرح کرد که در جهانی که ارزشهای اخلاقی و دینی رها گشته و انسان تنها بر پایه انگیزهها و اندیشههای مادی و دنیوی و با آزادی کامل تلاش میکند، چگونه میتوان وضعیت گزینش ایدهآلی ایجاد کرد که انسان بدون توجه به منافع فردی و گروهی به بنای نهادهای عادلانه همت گمارد؟ طبیعی است که در تعارض میان این آرمان ذهنی با واقعیت مادی دنیای مدرن، عدالت تنها به عنوان یک آرزوی بشری قابل طرح است.
2. نویسنده محترم بهخوبی به محتوای سرمایهسالاری پدیده جهانی شدن در وضعیت کنونی اشاره کرده؛ اما در ارزیابی خود جهانی شدن را «امری غیرممکن، بلکه غیرمنطقی و بیمعنا» دانسته و افزوده است: «ارزیابی در مواردی معقول و منطقی است که امکان خواستن یا نخواستن آن وجود داشته باشد».
گفتنی است نویسنده محترم در پایان مقاله به ارزیابی اصل جهانی شدن پرداخته و نگاشته است: «با این حال، جهانی شدن به عنوان یک قالب، وسیله و زمینه مناسبی است برای امکان تحقق عدالت اجتماعی جهانی»."