Abstract:
مدح و معراج پیامبر (ص) از جمله موضوعاتی است که اکثر شاعران و نویسندگان بدان توجه نموده اند؛ به گونه ای که در سنت ادبی ما این دو مبحث از درونمایه های اصلی آثار کلاسیک به شمار می آید. عطار نیشابوری نیز به پیروی از چنین سنتی در ابتدای چهار منظومه الهی نامه، اسرار نامه، منطق الطیر و مصیبت نامه به تفصیل به این دو موضوع پرداخته است. بررسی و تحقیق نشان می دهد مدح و معراج در مثنوی های مذکور دو ساخت متفاوت دارد: در الهی نامه و منطق الطیر، این دو بخش در هم آمیخته و در اسرارنامه و مصیبت نامه از هم مجزاست؛ مدح پیامبر اکرم (ص) در همه آنها ساختار یکسانی دارد، لکن داستان معراج در مصیبت نامه مستند تر است. این دو بخش ویژگی های شاعرانه چندانی ندارند و تنها می توان داستان معراج را در الهی نامه شاعرانه ترین قسمت محسوب نمود. ایهام، برجسته ترین صنعت بدیعی این آثاراست. در حیطه مختصات زبانی نیز تکرار واژگانی و تکرار یک صورت زبانی کامل در آغاز، برجسته ترین ویژگی زبانی این دو بخش است.
The Prophet Mohammad's praise and ascension are among the topics of concern to most poets and writers; in a manner that in our literary tradition these two issues are counted as the major themes of classic works. Attar Neishabouri، who followed this tradition، has discussed these two topics in detail at the beginning of his four versified works; “Elahi-Nameh”، “Asrar-Nameh”، “Manteq-Al Tair” and “Mosibat-Nameh”. This research has studied the mentioned themes in the four works. The result of the research revealed that the praise and spiritual ascension found two different structures in these works. While in Elahi-Nameh and Manteq-Al Tair these two parts are intermingled، they are quite separate in Asrar-Nameh and Mosibat-Nameh. Still the praise of the Prophet have one structure in all the four works; yet the story of the Prophet's ascent is more reliable in Mosibat-Nameh. These two parts do not possess much poetical parts and one can only regard the story of the Ascent as the most poetical part in Elahi-Nameh. Ambiguity was Aattar's most favorite literary figure. Within the linguistic domain and its related features، the repetition of words and the repetition of a linguistic phrase at the beginning، are the most significant linguistic features in these two parts.
Machine summary:
در بسیاری از دواوین و آثار منظوم، مدح پیامبر از بخش معراج ، مجزا گردیده و در برخی آثار این دو موضوع به صورت پیوسته یا در خلال یکدیگر بیان شده است؛ لیکن میتوان گفت این دو بخش در آثار مختلف عمدتا ساختار یکسانی دارند:شاعر از تولد ایشان و حوادث مربوط به آن آغاز میکند سپس به رسالت، هجرت، معجزات، ویژگیهای اخلاقی، حوادث زندگی و...
عطار نیشابوری در چهار مثنوی الهینامه، اسرارنامه، منطقالطیر و مصیبتنامه به طور مفصل به موضوع مدح و معراج پیامبر(ص)، پرداخته و کمتر واقعه یا رویدادی است که در این رابطه از چشم وی دور مانده باشد؛ به گونهای که میتوان مدعی شد اشارات و تلمیحات این چهار منظومه گزارش موجزی از زندگی پیامبر اکرم(ص) را در خود جای داده است و خواننده با مطالعه منظومههای مذکور تقریبا همه وقایع مشهور زندگانی پیامبر(ص) را از نظر گذرانده است.
صفات و ویژگیهایی مانندچراغ معرفت،سراح امت و شمع نبوت، که جنبه بلاغی و ادبی آنها برجستهتر است این گونه صفات بسیار اندکاند و ساختارهای بلاغی آنها بیشتر جنبه تشبیهی دارد: چراغ معرفت، شمع نبوت سراج امت و منهاج ملت (عطار، 1381: 5) دقت در کیفیت و نوع صفات نشان میدهد ویژگیهایی که در الهینامه آمده است، عمدتا ناظر بر جایگاه پیامبر(ص) در جهان هستی است و میتوان گفت عطار به واسطة زمینه ذهنی و فرهنگی، بیشتر پیامبر(ص) را با شاهان و جایگاه شاهی مقایسه کرده است؛ در اسرارنامه علاوه بر اینکه نشانههای اندکی از صفات مثنوی پیشین وجود دارد، بسیاری از صفات دال بر سردانی پیامبر(ص) و نزدیکی ایشان به خداست؛ لکن صفات و ویژگیهایی که در منطقالطیر آمده است، بیشتر بر جنبهها و خصوصیات معنوی پیامبر(ص) تأکید میورزند.