Abstract:
ترجمه غزلواره نیاز به شناخت بیشتر در زمینههای نظری دارد.دراین رهیافت نگارنده
بر آن است که تکیه کلام را بر واکنش خواننده نسبت به واقعیات جهان خارج.اگر این تجزیه و تحلیل صورت گرایانه به درستی انجام پذیرد، خواننده هوشیار
میشود و در نتیجه به ساختار درون متونادبی آگاه میگردد.این مقاله شامل چهار بخش
است.قسمت اول مقدمه، که تکیه بر روش تحلیلی صورت گرایانه دارد.بخش دوم شامل مروری
بر اصول نظری صورت گرایان و ارائه دو نمونه ترجمه از غزلواره 73 ویلیام شکسپیر است
که نارساییهایی در بر دارد.قسمت سوم برخورد نحوه نظری با تحلیل عملی را نشان
میدهد که منجر به برطرف کردن نارساییها و ارائه ترجمه سالمی از غزلواره 73 در بخش
چهارم میگردد.
Machine summary:
"او میگفت که منتقد نباید به این توجه کند که در متن چه گفته میشود، بلکه او باید در درجه اول دریابد که چگونه بیانات به ترتیبی که قرار دارند به وجود آمدهاند و سپس به مفهوم دست یابد.
این الگو، صورت مناسبی جهت بیان مسأله، وضعیت و یا واقعهای در هشت خطی و پیشنهاد راه حلی در شش خطی میباشد، ولی همان طور که اشاره شد غزلواره انگلیسی معمولا به سه پاره شعر رباعی و یک مزدوج نهایی تقسیم میشود.
برای این منظور سه رباعی را در مقابل مزدوج نهایی قرار میدهیم همین که به مضمون اولیه دست یافتیم، محل همه یا بعضی از عناصر چون صور خیال، استعاره، تشبیه و غیره قابل ردیابی خواهند بود.
با قبول پیچیدگیهای سبکی چرا مترجم هیچ نوع زمینه سازی جهت معادل سازی مفهوم انجام نداده است؟ نمونه دوم «تو آن زمان از سال را در چهره من میبینی که دست خزان اوراق درختان را یکسر به تاراج برده و یا شاید چند برگی بر شاخههای درختان-که در برابر سرما به خود میلرزند-مانده است.
» 3 این ترجمه هم نیز دارای نقص اصولی است زیرا مفهوم را آنگونه که باید انتقال نمیدهد؛بدین قرار که شاعر پیر به درخت بیبرگ تشبیه نمیگردد و همین غفلت در رباعی دوم و سوم نیز مشاهده میگردد.
تحولات جدید هر چه که باشند یک نقطه نظر مشترک دارند و آن اینکه یک منتقد و یا مترجم که توانایی دیدن کلیت نامرئی متون ادبی را ندارد و نسبت به روشهای زبان شناختی بیتوجه است در واقع با کمال بیپروایی اشاره بر این دارد که در عصر خود زندگی نمیکند."