"منظور اینست که ارتباط لفظ و معنی و صنایع مشترک شعری بین این دو زبان بهتر آشکار گرد و در عین حال دوستداران اقبال در ایران با شعر اردو او آشنا بشنوند: مدیر اردو فارسی نهمین مقام کی خوگر طبیعت آزاد بمنزل در نمیسازد جنون طبع آزاده هوای سیر مثال نسیم پیدا کر چه بهتر گر هوای سیر چون موج صبا داری هزار چشمه تری سنگ راه سی پهوئی به جنب خود،دگر ضرب کلیمی را بدستآور خودی مین ذوب کی ضرب کلیم پیدا کر هزاران چشمهای از سنگ راه تو شود جاری جب تک نه زندگی کی حقایق په هو نظر زجاج تو حریف سنگ نتواند شدن هرگز تیرا زجاج هو نه سکیگا حریف سنگ رموز زندگانی را اگر دور از نظر داری یه زور دست و ضربت کاری کاهی مقام نوای چنگ در میدان جنگ از من چه میخواهی میدان جنگ مین نه طلب کر نوای چنگ مقام زوردست است این و جای ضربت کاری خون دل و جگر سی هی سرمایه حیات غذای زندگی خون دل و خون جگر باشد فطرت لهو ترنگ هی غافل نه جل ترنگ ز خونها آبیاری میشود کشت جهانداری تضمین بر شعر بیدل تضمین بر شعر هی حقیقت یا مری چشم غلط بین کافساد این بود عین حقیقت یا فریب چشم من یه زمین یه دشت یه کهسار یه چرخ کبود این زمین این دشت آن کهسار آن چرخ کبود کوئی کهتا هی نهین هی کوئی کهتا هی که هی این یکی میگفت هست،و آن یکی میگفت نیست، کیا خبر هی یا نهین هی تیری دنیا کا وجود کی توان دانست اگر دارد جهان تو وجود!"