Abstract:
عثمان آوانگ(1308 ش./1929 م.-1379 ش./2001 م.)، شاعر نامدار و انسانگرای مردم
ملایوزبان * و فرزند دوران جنگ جهانی است. جوانی وی در حالی سپری شد که سرزمینش در
چنگال استعمار بود. شعرهای او بازتاب آرمانها و خواستهها، شکستها و پیروزیها،
رنجها و نومیدیها و امیدها و شادیهای ملتی است که در سایه تلاش و وحدت، دوران
آرامش را میگذراند.
زبان شعر او اغلب ساده است و این سادگی گاه با تصویرهای ظریف و ملموس و تخیل و
اندکی ابهام در هم میآمیزد؛اما آنجا که خشم بر وی غلبه میکند و به انتقاد از نظام
اجتماعی ناعادلانه و ترسیم رنج و درد مردم میپردازد، عنان از کف مینهد و رؤیای
آفرینش کلام پرشکوه و زیبا را به فراموشی میسپارد، و گاه به نیشتر طنزی تلخ، جان و
روح ستمگران را میخراشد.
عثمان شاعری پیشرو و آگاه بود که با الهام از شعر شاعران غربی-بیآنکه متقلد
آنان باشد-تحولی اساسی در شعر و ادب مالزی ایجاد کرد.
Machine summary:
"زبان شعر او اغلب ساده است و این سادگی گاه با تصویرهای ظریف و ملموس و تخیل و اندکی ابهام در هم میآمیزد؛اما آنجا که خشم بر وی غلبه میکند و به انتقاد از نظام اجتماعی ناعادلانه و ترسیم رنج و درد مردم میپردازد، عنان از کف مینهد و رؤیای آفرینش کلام پرشکوه و زیبا را به فراموشی میسپارد، و گاه به نیشتر طنزی تلخ، جان و روح ستمگران را میخراشد.
بنابراین، از آنجا که با ترجمه سروکار داریم نه با اصل، از چگونگی کنش زبانی این شاعر بیخبریم؛با این همه، این نکته درباره وی گفتنی است که پیش از آنکه بر مفاهیم زیبایی شناختی هنر تأکید داشته باشد، بر سمتگیری اجتماعی-سیاسی آن تکیه میکند و البته نباید فراموش کرد که او فرزند دوران جنگ جهانی است و تا آخرین لحظه حیات، کام جانش از شرنگ آن تلخ بود.
در حقیقت، او در شعرهای خود، با نوعی واقعگرایی انتقادی، بیان صرف تأثرات ذهنی و فردگرایی را نفی میکند؛و به زبانی هنرمندانه واقعیت را با رنگ و بویی دیگر و شاید مهیجتر و مؤثرتر از آنچه هست، نشان میدهد، و این همان چیزی است که مدتها مورد نظر بزرگانی چون لوکاچ (4) و برشت (5) بود(سلدن و ویدوسون، 1377:102 و 106).
شعر او با آنکه ویژگی قومی خود را حفظ میکند و گه گاه از اعتقادها، سنتها، خرافات یا طبیعت سزمین شاعر سخن میگوید، پیوسته روی سخن با جهان و جهانیان دارد و پیش از آنکه شعری قومی باشد، شعری جهانی است."