Machine summary:
"والتر پرینسیپه[5] در فهم معنویت سه سطح متمایز، اما وابسته به یکدیگر را باز می شناسد: یکم، معنویت به منزله تجربه یا عمل زنده; دوم، معنویت به منزله آموزه ای برخاسته از این عمل که به نوبه خود راهبر آن است (یعنی آن روش ها و الگوهای معنوی ای که راه به قداست و کمال می برد و در دین های گوناگون یافته می شود); سه دیگر، پژوهش نظام مند، تطبیقی و انتقادی در باب تجربه ها و آموزه های معنوی است که اخیرا به شیوه ای جدید تحول یافته است.
جالب است بدانیم در دانش نامه دین الیاده ]8 [تنها مدخل درباره معنویت مقاله ای است در باب «معنویت مسیحی» ]38[; در آن هیچ بحثی از اهمیت کاربرد مقایسه ای «معنویت» در اعمال و پژوهش سنت های دینی دیگر، آن گونه که در نوشته های معاصر به چشم می خورد دیده نمی شود.
افزون بر این، نتایج اجتماعی برخاسته از اشخاص و گروه های خاصی که پیرو راه یا آموزه معنوی اند چیست؟ بخش عمده معنویت را، آنگونه که در گذشته با آن زندگی می کردند و تعلیم می دادند، نخبگان دینی ای تحول بخشیدند که فرصت لازم برای تربیت روان و روح را داشتند.
تاریخ طولانی آیین بودا نیز میراثی غنی از اعمال معنوی مبتنی بر ذمه[24]] 40[ با این عبارت صریح آغاز می شود: از میان همه دین های بزرگ، تنها آیین بودا است که توجه خود را به شدت بر آن جنبه که ما آن را معنویت می خوانیم معطوف داشته است.
_. MCGINN, BERNARD, and MEYENDORFF, JOHN (eds), Chiristian Spirituality: Origins to the Twelfth Century, London, Routledge & Kegan Paul, 1986."