Abstract:
اساسیترین رویکرد شکاکانهء خاوشناسان به وثاقت متون کهن اسلامی،در اواخر دههء 1970 از سوی جان و نزبرو2ارائه شد.او با نامعتبر خواندن اسناد روایات و اطلاعات منابع رجالی و فهرست نگاریها،این نظریه را مطرح ساخت که در تاریخ گذاری همه متون کهن اسلامی،حتی قرآن،باید از شیوهء تحلیل ادبی استفاده کرد.تحلیل ادبی او از کهنترین متون اسلامی در حوزهء تفسیر،حدیث،سیره و قرآن به این استنتاج تاریخی انجامید که همهء این آثار، اواخر قرن دوم یا اوایل قرن سوم هجری تدوین شدهاند.این مقاله به تبیین و نقد نظریه و نزبرو درباره تثبیت نهایی متن قرآن میپردازد.
Machine summary:
"2-عدم اشاره به قرآن در منابع اسلامی دو قرن نخست هجری ونزبرو در اثبات نظریهء خود بسیار بر این نکته تأکید میورزد که روایات اسلامی دربارهء وحی،زندگی پیامبر(ص)و تاریخ صدر اسلام بهطور کلی تنها از طریق منابع متأخر اسلامی مانند تفاسیر و سیره که اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری شکل گرفتهاند،به دست ما رسیده است و در منابع پیش از آن مانند"فقه اکبر1" (نک:پاکتچی،مدخل«ابوحنیفه»،دائرة المعارف بزرگ اسلامی)که ونسینک1آن را متعلق به نیمه دوم قرن دوم دانسته،اشارهای به قرآن یافت نمیشود.
گفته شد که ونزبرو قرآن و همهء آثار اسلامی را تاریخ نجات میداند و بر این باور است که نمیتوان از روی این آثار"به آنچه واقعا روی داده"پی برد؛سؤال مهم این است که ونزبرو چگونه براساس همین متون،ضمن رد گزارشهای اسلامی،بسیاری از رویدادهای تاریخی بویژه واقعهء مهم تدوین قرآن را ترسیم کرده است؟2-امکان نتیجه گیریهای تاریخی متفاوت از تحلیل ادبی با استناد به تحلیل ادبی صرف نمیتوان نتایج تاریخی گرفت،زیرا نتایج تحلیل ادبی را میتوان به گونههای مختلف تعبیر و تفسیر کرد;در این مسیر،پیش فرضهای فردی که ویژگیهای ادبی یک متن را تفسیر میکند،بسیار مؤثر و تعیینکننده است.
از سوی دیگر عدم اشاره به قرآن در"فقه اکبر1"را میتوان بهگونهای متفاوت از ونزبرو هم تفسیر کرد؛از جمله اینکه میتواند شاهدی بر این باشد که در نیمهء قرن دوم هیچگونه مناقشهای دربارهء قرآن وجود نداشته،زیرا این اعتقاد نامه مانند سایر آثار اینگونه،به بیان همهء مسائل اعتقادی نمیپردازد و تنها مسائل مورد اختلاف را تحلیل،و دربارهء آنها اظهار نظر میکند(نک:آدامز،84؛مدیگان،359).
نتیجه ونزبرو با این پیش فرض که تثبیت نهایی متن قرآن،دقیقا مشابه روندی بوده که کتاب مقدس یهودیان از سنت شفاهی تا تدوین گذرانده است،قرآن و سایر متون کهن اسلامی را با شیوهء تحلیل ادبی بررسی کرد؛و علی رغم تأکید بر اینکه تحلیلهای او سبک شناختی است و نتایج تاریخی درپی ندارد،بارها از تحلیل ادبی استنتاج تاریخی کرد."