Abstract:
دستیابی به معرفت یقینی و رهایی از شک و تردید در مسائل حیاتی و اعتقادی که با عرصههای مختلف زندگی و سرنوشت ابدی انسان پیوند دارد و تأمینکنندهء هدف آفرینش اوست،از ضرورتهای بیبدیل و آرمانها و ایدهالهای همگان است.عصمت فکری و عملی پیامبران و امامان علیهم السلام که در فرهنگ شیعه بر آن تکیه شده،از جمله راهکارهای این معرفت یقینی است که بدون آن،امنیت فکری و قرار و آرامش روحی روانی میسر نخواهد شد و همواره احتمال خلاف و خطاهای عمدی و سهوی، روح و فکر انسان را میآزارد.بههمیندلیل باور و پذیرش عصمت،میتواند تکیهگاه مطمئن وحدت و یکدلی فرقههای مختلف اسلامیباشد.
عصمت،یعنی هدایت و مدیریت جامعه دستکم طی دوازده نسل پس از رحلت پیامبر(ص)توسط کسانی که از خطا و اشتباه مصون و محفوظاند و مصونیت گفتار و رفتار آنان را خداوند تضمین نموده است و مسلمانان بیهیچ دغدغهء خاطری میتوانند و باید سرنوشت دین و دنیای خود را بدانان بسپارند.اگر این طرح الهی پذیرفته و عملی میشد بسیاری از شک و تردیدها و اختلافها و منازعات و ضایعات میان فرقههای اسلامی مجال ماندگاری و چهبسا بروز ظهور نمییافت.اما دریغ و درد که این طرح واردهء تشریعی خداوند،چنانکه باید تحقق نیافت و پیامدها و خسارتهای این تخلف،نه بدون عصمت،وحدت فرقههای اسلامی هرچند به حکم عقل و نقل واجب و لازم است،اما در حد ضرورتهای ثانوی مطرح بوده و هست و«الضرورات تتقدر بقدرها». به نظر میرسد تفکر عدالت تمام صحابه پیامبر(ص)که نزد اهل سنت پذیرفته شده است و عدالت را هم در اینمورد بهگونهای مطرح میکنند که با عصمت آنان تفاوت قابل ذکی ندارد،تا حدودی ناشی از همین نیاز معرفتی است و چنین خاستگاهی دارد.
از این زاویه و باتوجه به شرایط کنونی و قطببندیهای فرهنگی و سیاسی حاکم،به ویژه پتانسیلهای انسانی و فکری جهان اسلام بازکاوی عقلی و نقلی ادلهء عصمت در فضایی آرام و علمی و منطقی و به دور از تنش،تعصب و عوامزدگی در کسب معرفت یقینی و تأمین نیازهای تربیتی دارای ضرورت و کارایی فراوان است.
Machine summary:
"خاستگاه معرفتی عصمت و عدالت صحابه در زندگی انسان مطالب بسیار مهمی وجود دارد که بهطورمستقیم و مستمر در زندگی و سرنوشت او تأثیرگذار است و این ضرورت احساس میشود که باید آنها را از فرد یا افراد مورد اعتماد و اطمینان بشنود تا برایش یقینآور باشد،بهویژه در ابعاد اعتقادی و خبر دادن از ماوراء طبیعت و سرنوشت و مراحل پس از مرگ و اعمال و رفتاری که آثار مثبت یا منفی بر آنها خواهد گذارد و نیز چگونگی تصویر و ذهنیت از خداوند و ارتباط بین ذات و صفات با یکدیگر و آنچه با عنوان الهیات به معنی الاخص شناخته میشود.
یعنی حال که آن طرح خدا و رسول(ص)در امر امامت مسلمانان و آن تکلیف الهی عملی نشده و فرقههای مختلف به وجود آمدهاند و دشمن مشترک هم توطئهها و دسیسههای خود را داشته و دارد،باید روی مشترکات تکیه کرد و اجازه نداد موارد اختلافی به شکل منازعه و تعارضهای عامیانه بروز و ظهور کند و باید وحدت همکاری را به عنوان تکلیفی عقلی و شرعی پررنگ و تقویت نمود.
سخن آخر:باتوجه به ادلهء عقلی و نقلی و نیاز طبیعی انسانها به معرفتهای یقینی و ضرورت وحدت و اتحاد حقیقی و عمیق،نه از روی ضرورت و اضطرار و دیگر مباحث پیشگفته،راهکار عصمت امامان پس از رحلت رسول(ص)بیبدیل،منطقی و مطابق با لطف و حکمت تشریعی الهی بود که در صورت عملی شدن مشکلات معرفتی و روحی،روانی بشری،درمان و بسیاری از ضایعات فرهنگی و انسانی پیشگیری میشد."