Abstract:
گرشاسب سام نریمان پهلوان اسطوره ای و فرا تاریخی هند و ایرانی است که بازتاب شخصیت و کارکردهای وی در منابع غیر ایرانی و ایرانی قبل و بعد از اسلام مؤید شهرت زایدالوصف وی در زمان های کهن است.وی در این منابع دارای دو چهره ی مذهبی و پهلوانی است و اعمال بسیار بزرگی به دست وی انجام می گیرد. یکی از این منابع که اختصاصا به شخصیت گرشاسب پرداخته،گرشاسب نامه ی اسدی طوسی است. بخشی از اعمال منسوب به گرشاسب در این منظومه که همان سفرهای دریایی وی و دیدن عجایب جزایر دریای هند است، به نظر الحاقی است که به تبعیت از عواملی چند وارد داستان گرشاسب شده است؛زیرا در هیچ کدام از منابعی که به نوعی به بازتاب شخصیت گرشاسب پرداخته اند ،چنین سفری به وی نسبت داده نشده است.در این مقاله سعی شده است ،یکی از عوامل ورود این قسمت الحاقی به داستان گرشاسب که همان داستان های اسکندر هستند، ضمن مقایسه ی اسکندرنامه ی منثور، سفر اسکندر در شاهنامه و اسکندر نامه ی نظامی مورد بررسی قرار گیرد.
Machine summary:
"بدین ترتیب پهلوان با گشودن طلسم به چاهی ژرف میرسد که باغی از زر وزیور و گوهر در آن پنهان است: {Sگهرها فروزان در آب از فراز#وزو نور داده به هر خانه باز#بر چشمه تختی و مردی بر اوی#بمرده به چادر نهنبیده روی#یکی لاژورودینش لوحی زبر#بر آن لوح سی خط نبشته به زر#نبشته چنین بد که هر کز خرد#بدین جای آرام من بنگردS}&%01641RIMG016G% {Sسزد گر ز مهر سرای سپنج#بتابد دل و تن ندارد به رنج#منم پورهوشنگ شاه بلند#جهاندار طهمورث دیو بند#حصار و طلسمی چنین ساختم#بسی گوهر و گنج پرداختمS}(اسدی،1354،صص 6-185) در داستان گرشاسب گویی ماجرای بازدید قهرمان داستان از دخمهی شاهاناسطورهای بیشتر تحت تأثیر داستان مشابه آن در شاهنامهی فردوسی است؛زیرا درشاهنامه جزئیات داستان بیش از روایت منثور با بازدید تاریخی اسکندر از دخمهیشاهان هخامنشی مطابقت دارد و شرح باغها و جواهرات موجود در آن بسیار به آنچهاریان در تاریخش آورده،نزدیک است.
گرشاسب به کوهی در ساحل دریا میرسد که تابش آن از یک میلی نمودار است: {Sدگر دید بر مرز دریای ژرف#یکی گرد کوه از سپیدی چو برف#همه که چنان روشن و ساده بود#که یک میل ازو تابش افتاده بودS}(اسی،1354،ص 173) -نتیجه در منابعی که قبل از اسلام به نوعی به شخصیت و کارکردهای گرشاسبپرداختهاند،هیچ اشارهای به سفرهای دریایی وی نشده است؛بنابراین میتوان چنیننتیجه گرفت که این سفرها به یقین بعد از اسلام وارد داستان گرشاسب شده است."