Abstract:
بحث از ابعاد مختلف موضوع حق، از مباحث مهم و ریشهای فلسفی در حوزه حقوق و سیاست است. در میان اینگونه مباحث، تقسیمی وجود دارد که امروزه به یکی از شاخصترین مباحث مربوط به فلسفه حق در مغربزمین تبدیل شده است. این تقسیم از سوی «وسلی هوفلد» آمریکایی مطرح شده است. به اعتقاد وی در تقسیمات رایج درباره حق، ویژگیهای مهمی از این مفهوم، نادیده گرفته شده است که این غفلت مشکلاتی را پدید آورده است. وی با بهرهگیری از شیوههای فلسفی و متون حقوقی موجود در مغربزمین، حق قانونی را به چهار نوع (ادعا، آزادی، قدرت و مصونیت) تقسیم کرده و روابط میان این چهار نوع را نیز تبیین نموده است؛ مثلا تلازم حق و تکلیف را تنها در حق ادعا، پذیرفته و در سایر انواع حقوق قانونی، انکار کرده است. در شماره بعدی به نقد و بررسی این نظریه با تکیه بر مبانی فلسفه اسلامی خواهیم پرداخت و به ضعفهای بنایی و مبنایی آن اشاره خواهیم نمود.
Machine summary:
"هر چند، برخی از فیلسوفان حق، ادعا کردهاند که تقسیمبندی هوفلد، شامل حقوق اخلاقی نیز میشود و در نتیجه مقسم در این تقسیم، مطلق حق میباشد (Pojman, 1984:145-146)، ولی به نظر میرسد که این ادعا صحیح نباشد؛ چرا که خود هوفلد تصریح میکند که این «حق قانونی» است که به چهار دسته تقسیم میشود؛ ازاینرو تقسیم خویش را بر ناحیة حق قانونی متمرکز میگرداند (Hohfeld, 1919:71).
7- از آنجا که به نظر هوفلد 236 حق ادعا یکی از انواع حق قانونی است، تنها در صورتی چنین حقی وجود خواهد داشت که قانون، قرارداد یا شبه قراردادی را که منجر به این نوع حق گردیده است، معتبر شمرده باشد؛ مثلا اگر قانونی به اعتبار قراردادی (همانند قرارداد کار که در آن بر حق کارگر بر کارفرما و بالعکس تصریح میشود) حکم نمود، آن گاه حق ادعای معتبری هم برای کارگر و هم برای کارفرما برقرار میگردد(Jones,1994:18).
با توجه به ویژگیهای فوق، میتوان تفاوت بین دو قسم مذکور از حق (حق ادعا و حق آزادی) را به شرح ذیل بیان کرد: 1- در حق ادعا، حق، همواره در برابر تکلیف قرار دارد؛ بر خلاف حق آزادی؛ بهعنوان مثال، مالک یک باغ، حق دارد زیر سایة درختان باغ خویش راه برود و گردش کند؛ چرا که قانون، وی را از این کار نهی نکرده است."