Abstract:
در این مقاله با توجه به مفهوم«فضای منطقی»که اساس ارتباط ویتگنشتاین متقدم و متاخر را به دست میدهد به بررسی تاثیر وی بر الهیات پرداخته شده استـ
این مقاله نشان میدهد مفاهیمی که بنیاد فلسفه متقدم و متاخر ویتگنشتاین را تشکیل میدهد،دارای تاثیرات بسیار زیاد بر الهیات هستند.بهمین جهت با تقسیم تاثیر فیلسوفان بر الهیات به بالقوه و بالفعل،ابعاد تاثیر بالقوه ویتگنشتاین بر الهیات مورد بحث قرار گرفته است.
Machine summary:
"حال با توجه به این ماهیت اجتماعی زبان،وحیی صورت گرفته است،کلامی از حق نازل شده است،آیا خدا میخواهد ما آنرا بفهمیم یا نمیخواهد؟اگر میخواهد آیا میتواند به قواعد دستور زبان مفهومی و عمقی ما بیتوجه باشد؟آیا او میخواهد ما از کلامشس به حقیقت واصل گردیم؟همهء این سؤالات براساس قواعدی است که مشترک در همه زبانهای ادیان الهی است و اگر این سؤالات میتوانند ما را به صدق یا کذب در مورد گزارههای دین راهنمایی کنند،اگر این سؤالات معنادار هستند و اگر آنها را با توجه به پیشس فرضهایی که در متن دین خود دارا هستیم درست میدانیم،آیا میتوان نظریه ویتگنشتاین را درباره زبان دینی بعنوان یکی از انحاء زبان در کنار زبان فیزیک و علوم،یک زبان غیرشناختاری بدانیم؟غالب متفکرین بین زبان دینی و زبان دین تفکیک به عمل نیاوردهاند.
48 چرا تمام متفکرین مسیحی حاضر در شورای نیقیه،نتوانستند آریوس را متقاعد کنند؟زبان آریوس،قواعد بنیادی وجودی و معرفتی خود-یا، بزبان ویتگنشتاین،قواعد درونی خود-را که اساس منطق درونی زبان او بود از چه جاهایی میتوانست اخذ کرده باشد که برای او زبانی را به وجود آورد که نمیتوانست بدون این قواعد،و یا دستور زبان،به عالم دین و الهیات بنگرد؟براستی چرا بیشتر این نزاعها به متقاعد شدن یک ط رف نینجامیده است؟ چرا آریوس تا پای جان از باور خود دفاع میکرد؟چرا باورهای مسیحیان مخالف وی بهیچوجه برایش پذیرفتنی نبود؟اگر او برای شهرت و مقام این نظر را داد،چرا همهء آبرو و مقام و شهوت خود را برای این باور فدا کرد؟ معلوم است که قواعد دستور زبان دینی آریوس، براساس ساختار منطقی خود نمیتواند هر باوری را بپذیرد و این یکی از نمونههای برجستهیی است که دیدگاه ویتگنشتاین،حقایق تازهیی را از این نزاع برای ما کشف مینماید."