Abstract:
سخن از نسبت هستی خالق و مخلوق در میان فلاسفه و عرفان و سایر عالمان سابقهای دیرینه دارد و در مخالفت با نظر اهل فلسفه و عرفان،بعضی با استناد به ظاهر قرآن و روایات معتقدبه تباین ذاتی خالق و مخلوق هستند درحالیکه فضای کلی آیات و روایات با این اعتقاد هماهنگی ندارد بلکه آنچه از آموزههای دینی بخصوص در کلمات علی(ع)در نهج البلاغه و روایات توحید بدست میآید این است که مخلوق با خالق خود در مقام ذات و هستی هرگز طرف نسبت قرار نمیگیرد.زیرا هستی حق تعالی نامحدود است و در عرض هستی او هیچ موجودی وجود نمییابد و مخلوقات قائم به اویند.
Machine summary:
"حکم به نسبت بین این دو هستی نمائیم و لازمهء اینچنین حکمی اشاره به ذات خدای متعال است و لازمهء
و شاید سر اینکه در روایات بر بینونیت صفاتی خداوند با خلق تصریح شده به همین جهت است که ذهن شنونده به مقایسه ذات حق تعالی با خلق معطوف نشود و به این مشکل دچار نگردد اما کسانی که
الله اکبر یعنی خدا بزرگتر از همه چیز است اما امام(ع)آنها را از این تصور ناصحیح منع مینمود،
حدیث دیگری که بر این معنی دلالت میکند سخن مبارک امام باقر(ع)است که فرمود:«ثم
بین خود و مخلوقاتش»(صدوق عیون،ج 2،ص 631) استدلال به این روایت زمانی صحیح است که خلقت کاملا بیگانه و مباین از ذات اقدس الهی
اگر در این سخن امام صادق(ع)دقت شود دانسته میشود که خلق درحالی حجاب حق تعالی
روایت دیگری که این معنا را تایید میکند سخن امام باقر(ع)که فرمود:«یا جابر کان الله و لا شیء
هرگاه با نگاهی عامیانه به این روایات توجه کنیم و روایاتی را که ابتدای خلقت را به نور ذات حق باز میگرداند فراموش کنیم و سایر روایاتی را که نحوهء بینونت خالق و مخلوق را توضیح میدهد نادیده
دانسته میشود مقصود این روایات همان تفریق و جدائی اجمالی بین خالق و مخلوق است که همهء اهل
از این سخن امام(ع)دانسته میشود خداوند همراه همه اشیاء است اما هستی او در کنار و در عرض
تا بدانند معیت خداوند با اشیاء معنائی برتر از توهم آنها است و از این سخن نفی تباین نیز دانسته میشود"