Abstract:
ژاله قائم مقامی در اشعارش توجهی ویژه به اشیاء نشان داده است؛اما نه به صورت مناظره و گفتوگو بین اشیاء برای بیان پیامی حکمتآمیز و اخلاقی-چنانکه در شعر پروین اعتصامی میبینیم-؛بلکه به جهت گفتوگو و مخاطب قرار دادن اشیاء.در شعر او اشیاء مختلف،طرف صحبت خود ایوند؛همچون اعضای خانوادهء او،که با آنها سخن میگوید،درد دل میکند،از آنها شکوه و گله مینماید و انتظار مهربانی و همدلی دارد.
این نوع نگرش خاص ژاله به اشیاء و نیز جایگاه ویژهء آنها در شعر او،به دلیل زندگی رنج بار و تنهایی مداوم اوست.در این مقاله،به بررسی جایگاه اشیاء در شعر ژاله قائم مقامی پرداخته شده است.
Machine summary:
این نوع نگرش خاص ژاله به اشیاء و نیز جایگاه ویژهء آنها در شعر او،به دلیل زندگی رنج بار و تنهایی مداوم اوست.
این نوع نگرش خاص ژاله به اشیاء و نیز جایگاه ویژهء آنها در شعر او،به دلیل زندگی رنجبار و تنهایی مداوم اوست.
3 از قضا،در همان اسل،ابتدا مادر عالمتاج و سپس پدرش به دیار باقی شتافتند و او نیز که چنان تضاد و ناهمگونیای از مدینهء فاضله مانند خانهء پدر و از پای مکتب درس و کتاب،با زندگی در میان هووهای متعدّد در خانهء خان لر برنمیتافت،پس از دو-سه سال زندگی مشترک و به دنیا آوردن یک پسر،همسر و فرزندش را ترک گفت و همراه با برادرش رهسپار فراهان گردید و رنج تنهایی را با مطالعهء کتابهای مختلف و با همدم دیرینهاش،شعر،بر خود هموار ساخت و به همین دلیل است که بیش از همه حضور اشیاء،به عنوان همخانههای او،در شعرش به چشم میخورد؛تا آنکه در بیست و هفت سالگی فرزندش،پژمان بختیاری،مادر و پسر یکدیگر را ملاقات نمودند و از آن پس با یکدیگر زیستند.
اما به دلیل شرایط نامساعد جامعه برای شهرت شاعری یک زن و اینکه ژاله به شدت از قرار گرفتن در جایگاه تهمت پرهیز میکرد،حتی اشعار خود را از فرزندش نیز مخفی ساخت،تا آنکه در سال 5231 در تهران دار فانی را وداع گفت و پژمان،که خود در شاعری و سخنوری در جهان علم و ادب صاحب نام و مرتبه بود،به طوری شگفت به اشعار مادرش در میان نوشتههای او دست یافت و پس از 02 سال،در سال 5431،درحالیکه برای عمل جراحی آمادهء رفتن به بیمارستان میشد،آن را آمادهء چاپ ساخت و بدینسان،شاعری ارزشمند را به ادبیات امروز ما معرفی نمود.