Abstract:
کتاب«ماکس وبر و اسلام»به نقد نظرات و اندیشههای وبر در مورد اسلام میپردازد.اما ترنر نویسنده کتاب به دلیل تسلط نسبی که بر تاریخ و آموزههای آیین اسلام دارد.توضیحات نسبتا جامعی در حواشی هر بحث ارائه میکند و همین امر باعث میشود تا در نهایت چیزی فراتر از مقصود اولیه وبر از کار درآید. ترنر معتقد است و بر پایبندی لازم بر محوریترین اصل روش شناختی خود.یعنی رویکرد تفهمی و نگاه همدلانه به حاملین و پیروان آیین اسلام را نداشته است. علاوه براین به نظر میرسد که وبر در نفی استعداد و ظرفیت اسلام برای رشد سرمایهداری در مقایسه با کالونیسم به وضعیت جاری در جوامع اسلامی نظر داشته است.نه روح و تعالیم اسلام.همچنین ترنر تأکید بیش از حد وبر بر نقش سلحشوران بدوی در بسط و گسترش صورت تغییر یافته آیین جدید را ناشی از ضعف اطلاعات تاریخی و عدم آگاهی وی از تعالیم اسلام میداند و معتقد است تز وبر راجع بهاسلام به طرز فاحشی سادهانگارانه است و برآن هم از جنبی تاریخی و هم از جنبه آموزهای ایراد وارد است. نقصان مهم کار وبر که به ترنر نیز سرایت کرده. نادیده انگاشتن مذهب شیعه و تاریخ جوامع اسلامی دیگر بجز مناطق غربی سرزمینهای اسلامی است.سو یافته بودن نظریات وبر درباره اسلام.مقایسه ناصواب برخی از پدیدهها و مفاهیم به ظاهر مشابه.اظهارنظرهای متعارض درباره اسلام و اصل قرار دادن سرمایهداری و محک زدن ظرفیت سنتهای دینی مختلف برای انطباق با آن از جمله کاستیهای دیگری است که در کار وبر مشهود است.
Machine summary:
"او متوجه گردید که آموزههایی چون«سرنوشت مقدر»، «زهد و ریاضت»و«برگزیدگی»و «تکلیفگرایی»با تمام جهتگیریهای آن دنیاییشان، میتواند تبعات و دستاوردهای این جهانی مهمی چون وبر در نفی استعداد و ظرفیت اسلام برای رشد سرمایهداری در مقایسه با کالونیسم، به وضعیت جاری در جوامع اسلامی نظر داشته است، نه روح تعالیم اسلام ترنر برخی از نظریات وبر درباره اسلام را ناشی از سویافتگی و تأم با جانبداری میداند و معتقد است در بعضی مواقع تا به سرحد نوعی عداوت و کینه شخصی نیز تسری یافته است متمرکز شدن وبر و ترنر بر تاریخ و سرگذشت جوامع غربی سرزمین اسلام موجب شده تا آنها در خصوص اسلام و دنیوی شدن فقط به تجربه ترکیه بپردازند در اقلیت بودن و برکنار ماندن از حاکمیت در گرایش شیعی، توجیه قابل قبول برای نادیده انگاشتن این جریان مهم تاریخ اسلام توسط وبر و ترنر نیست«وظیفهشناسی»، «تلاش سخت»، «کار مولد»، «صرفهجویی زاهدانه»و«انباشت و سرمایهگذاری عاقلانه» به همراه داشته باشد.
عدم پایبندی وبر به محوریترین اصل روششناختی خود یعنی رویکرد تفهمی و نگاه همدلانه به حاملان و پیروان ادیان، مهمترین ایرادی است که از سوی ترنر بر کار نیمهتمام وبر درباره اسلام وارد شده است یکی از کاستیهای روششناختی وبر این است که در مقایسه میان کالونیسم و اسلام دو چیز متفاوت را موضوع سنجش قرار داده است: در اولی«آموزههای دینی»و در دومی«تجربه عملی» کار بدیع و ایده خلاقانه وبر همواره با یک خدشه برخاسته از«ربط ارزشی»و نوعی«قوم محوری»خفیف همراه است و آن، اصل قرار دادن نظام سرمایهداری و محک زدن ظرفیت و استعداد سنتهای دینی-فرهنگی مختلف، برای انطباق با آن بوده است صحرانشین میباشد(صص."