Abstract:
نقد روانشناسانهء آثار ادبی،شاخهای نوپا در ادبیات است که برمبنای روانشناسی جدید-از فروید به بعد-ایجاد شده است.نقد روانشناسانه حوزههای وسیع و ناشناختهای را در ادبیات جستوجو کرده و ذهن و روان هنرمند یا اشخاص داستان او را برای خواننده هویدا میکند.جلال آل احمد از معدود داستاننویسان برجستهء ایرانی است که آثارش قابلیت تفسیرهای روانشناسانه،جامعهشناسانه،زبانشناسانه،ادبی و...را دارد.در این مقاله،داستان کوتاه لاک صورتی او را از دید روانشناسانه بررسی میکنیم.
Machine summary:
مقاله نقد روانشناسانهء داستان لاک صورتی جلال آل احمد (به تصویر صفحه مراجعه شود) محمد باقر شهرامی* چکیده نقد روانشناسانهء آثار ادبی،شاخهای نوپا در ادبیات است که برمبنای روانشناسی جدید-از فروید به بعد-ایجاد شده است.
این داستان کوتاه را بر اساس روانشناسی انسانگرای مازلو و نظریهء انگیزشی شخصیت مورای بررسی میکنیم و ضمن بیان آراء این دو روانشناس،به بررسی داستان میپردازیم: قرن بیستم،عرصهء ظهور سه انقلاب بر جستهء روان شناسی است که بر تفکّر روانشناسی امروز،تماما مسلّط است.
آبراهام هارولد مازلو( abraham harold maslow )دقیقا عکس فروید که میگفت انسان اساسا منش شیطانی دارد که اگر تکانههایش کنترل نشود،باعث زجر یا نابودی خود و دیگران است،وجود نیروهای شیطانی در انسان را به علّت ذات و ژنتیک او نمیدانست؛بلکه معتقد بود«مقصّر اصلی در اینکه تعداد معدودی قادر به شکوفا کردن استعدادهای بالقوّهء خود میشوند،جامعه است که نمیتواند امکانات لازم را در این زمینه،اعمّ از غذا و پوشاک و مسکن و امنیت،به نحو مطلوب بر طرف کند؛لذا در چنین جامعهای افراد به راحتی نمیتوانند به احساس تعلّق خاطر و عشق و احترام نائل شوند و به لذّات زیباشناختی و آگاهی و دانستن برسند»(راس،3731،351).
(به تصویر صفحه مراجعه شود) قویترین و آشکارترین نیاز انسان،نیازهای فیزیولوژیک است که اگر کسی در راه ارضای این نیازها با شکست روبهرو شود،تلاشهایش برای ارضای نیازهای بالاتر،بینتیجه خواهد بود؛چرا که اگر یکی از این نیازها ارضا نشده باقی بماند،فرد به سرعت تحت تسلّط آن قرار میگیرد و نیازهای دیگر سریعا ناپدید میشوند یا اهمیت ثانوی مییابند؛مثلا فردی که شدیدا گرسنه است و در رنج سوء تغذیه،به دنبال نیاز عشق و تعلّق نیست.
نیاز به عزّت نفس،نیاز بعدی است که پس از ارضای نیاز به محبت دیدن و محبت کردن ایجاد میشود.