Abstract:
هدف از این پژوهش،بررسی تحولات و چالشهای داخلی یمن و دلایل توجه فزاینده جامعه بین المللی به این مسائل و پیامدهای احتمالی آن بر تحولات داخلی یمن است.لذا به پیوند دادن مسائل و چالشهای داخلی یمن و جایگاه جغرافیایی ویژه این کشور با مسائلی میپردازیم که این شرایط و اوضاع داخلی را ممکن است متوجه امنیت در سطح منطقهای و بین المللی کند.این پژوهش عمدتا بر تحولات دهه 2000 متمرکز میشود اما گاه برای تبیین و توضیح مشروحتر برخی مسائل به برهههای دیرینتری از قرن بیستم رجوع میکند.ساختار پژوهش به نحوی است که پس از طرح چارچوب تئوریک،ابتدا اوضاع و شرایط داخلی یمن مورد توجه قرار میگیرد سپس چالشهای پیش روی این کشور و در نهایت شیوه و الگوی تعامل امریکا و جامعه جهانی با این مسائل تهدیدزا مورد بررسی قرار میگیرد.در نهایت در نتیجهگیری نشان میدهیم که توجه دولتمردان یمنی به امکاناتی که قدرتهای منطقهای و جهانی در اختیار این کشور قرار میدهند،چگونه امکان تحول را فراهم میسازد.
Machine summary:
"رویاروییهای دولت یمن با حوثیها که در کنار چالش تحرک جنوب،مسئله فعالیت فزاینده القاعده در این کشور را تشدید کرده است و نیز ورود قدرتمندانه عربستان سعودی به جنگ صعده و بحث بر سر مداخله ایالات متحده در یمن و احتمال اعزام نیرو به این کشور،سؤالات فراوانی در مورد ریشههای بحرانها و ناآرامیهای داخلی یمن،و چرایی توجه فزاینده قدرتهای فرامنطقهای و جامعه بین الملل به این تحولات برانگیخته است.
سؤال اصلی پژوهش آن است که دلایل توجه فزاینده جامعه بین المللی و در رأس آن ایالات متحده به چالشهای درونی یمن و تلاش آن کشور در جهت مرتفع ساختن این چالشها چیست؟ به عبارت دیگر،با توجه به اینکه چالشها و مسائل امنیتی داخلی یمن مسئله جدیدی نیست،جامعه بین المللی و امریکا به چه دلایلی و تحت تأثیر چه انگیزه و مشوقهایی دست به تلاش فزایندهای برای مرتفع ساختن این چالشها زده است؟ پاسخ این سؤال و در واقع فرضیه اصلی پژوهش آن است که با توجه به موقعیت جغرافیایی و جایگاه منطقهای و نیز امکانات و پتانسیل انسانی یمن،مسائل و چالشهای داخلی یمن(متغیر مستقل)در بلندمدت با توجه به ضعف دولت آن در مرتفع ساختن این چالشها(متغیر میانجی)تهدیدات و چالشهای امنیتی گستردهای را متوجه امنیت در سطوح منطقهای و بین المللی خواهد کرد.
یکی از موانع عمده صعود یمن به جایگاه یک قدرت منطقهای و ارائه یک الگوی موفق از دموکراسی عربی،ضعف اقتصادی آن است،به نظر میرسد غرب و در رأس آنها ایالات متحده به دنبال آن است تا با رفع مسائل داخلی یمن و کمک به پیش برد اصلاحات اقتصادی و سیاسی آن،از یک سو از تبدیل شدن یمن به عرصهای برای فعالیت آزادانه القاعده پیشگیری کند و از سوی دیگر با بازگرداندن صنعاء به قانون اساسی و بسته تقنینی پس از وحدت که تضمینکننده یک دموکراسی مشارکتی است دومین الگوی دموکراسی عربی را-در کنار عراق-به مثابه آغازی برای تحول دموکراتیک منطقه،مطرح سازد."