Abstract:
از منظر عرفان ابن عربی،هستی-که همان حق است-در مراتب و مراحل مختلف با جلوههای متعددی خود را نمودار ساخته است.ویژگیهایی در آینه است که تأمل در آنها بستر مناسبی برای تفسیر پدیداری حق و خلق فراهم نموده است.در مکتب ابن عربی؛از جهتی حق آینهای است که جلوههایی را نمودار ساخته است و نظارهء آن جلوات همواره با اختفاء آینه توأم میباشد.خلق پدیدار شده نیز چیزی جز تصویر آینهای حق نمیباشد.مقالهء ذیل پژوهشی است که استفاده از«آینه»در مکتب ابن عربی را به عنوان الگویی برای تفسیر و تبیین هستی مورد بررسی قرار داده است.
Machine summary:
"Summer 2008ẓ59-70Ẓ آینه؛الگویی برای تفسیر پدیداری در مکتب ابن عربی میر مسعود فاطمی* دانشگاه آزاد اسلامی(واحد پزشکی تهران) چکیده از منظر عرفان ابن عربی،هستی-که همان حق است-در مراتب و مراحل مختلف با جلوههای متعددی خود را نمودار ساخته است.
خلاصه آنکه در این اعتبار،حق همچون آینهای باعث پدیداری اعیان ثابت گردید5اما همانطور که به هنگام مشاهدهء تصویر در آینه و توجه به آن،آینه مورد توجه قرار نمیگیرد حق نیز در پشت مظاهر اسماء و صفات خود مخفی گشته است.
هر کس بخواهد خود را ببیند و خود را بشناسد باید در آینهء حق-که پدیدارکنندهء اعیان است-نظر کند و جایگاه خود را در آنجا دریابد،و حق نیز در آینهء اعیان،اسماء و صفات خود و ظهور احکام آنها را-که همان اعیان هستند-مشاهده مینماید و در این اعتبار نیز آینه،فقط پدیدارکننده تصویر حق است و خود ظهوری ندارد و این عدم ظهور، حال همیشگی اعیان است.
البته نباید فراموش کرد که گرچه از جهات متفاوتی حق و خلق را آینه میدانند اما معتقدند که مرآتیت از طرف خلق(و بلکه اعیان آنها)اعتباری است همانطور که اسماء و صفات-که شئون حق هستند-از منظر وحدت حق،اعتباری بیش نیستند و به همین دلیل شیخ قونوی گفته است که«انت مرآته و هو مرآت احوالک»و نگفته است مرآتک(همان:503-603).
جامی در این رباعی به هر دو شهود اشاره میکند: اندر نظر کمل ارباب فهوم خالق مشهود است و خلایق موهوم و اندر نظر طایفهء محجوبان خلق است که ظاهر است و خلاق مکتوم (جامی 0731:241-341) اما نکته اینجاست که معتقدند،نظارهء عارف محقق،همواره در هر دو مرآت(حق و اعیان) میباشد و صور پدیدار شده در هر دو آینه را،بدون انفکاک و تمایز مشاهده مینماید."