Machine summary:

"از این‌ نمایشنامه به عنوان اثر یک نمایشنامه‌نویس مهم و تازه کار استقبال شد و اواخر همان سال در برادوی به روی صحنه رفت و نقطهء آغاز یک دوران کاری‌(به تصویر صفحه مراجعه شود) حیرت انگیز گردید-شامل دو جایزهء پولیتزر(برای«حصارها» Fences و«درس‌ پیانو» The Piano Lesson )و تعداد زیادی جوایز دراما دسک و همین‌طور جایزهء تونی برای آثاری که شامل«آمدن و رفتن جو ترنر» Jeo Turner's Come and Gone ،«دو قطار پی‌درپی» Two trains Eunning ،«هفت‌گیتار» Seven Guitars «شاه هدلی دوم» King Hediey ll بود. از آن‌ زمان بود که کم‌کم به خودم به عنوان یک‌ نمایشنامه‌نویس نگاه کردم که مسلما در این کار بسیار مهم و اساسی است. ممکن است از رومر بردن و این که چه چیز شما را مجذوب کارهای او کرد صحبت کنید؟ برای اولین بار در سال 7791 در کتابی به نام«نفوذ شعائر دینی»به آثار او برخوردم-بازنمایی زندگی‌ سیاهان با اصطلاحاتی کلیشه‌یی که بالدوین از آن‌ها سخن می‌گفت... قطار نوشتن شعر را وقتی بیست‌ساله بودم آغاز کردم؛انسان‌ نمی‌تواند در حالی که شاعری بیست ساله است،در خانه‌ بنشیند،چیزی دربارهء زندگی نمی‌داند * B سال 24 در پیتزبورگ توقف نمی‌کرد!»و نفر اول‌ می‌گوید:«تو به من می‌گویی که من با چه قطاری به‌ اینجا آمدم؟»آره لعنتی،من می‌خواهم حرف درست‌ را به تو بگویم!»بعد یک نفر وارد می‌شود و آن‌ها می‌گویند:«هی،فیلمور!قطار* B سال 24 این‌جا توقف می‌کرد؟»عده‌یی آن‌جا جمع می‌شوند که همه‌ جواب‌های متفاوتی به این سوال دارند."