Abstract:
مولانا جلال الدین محمد بلخی یکی از برترین شاعران مرز و بوم ماست. برتری او،نخست به لحاظ حجم کار و قدرت وی در سرودن شعر و نوع روایتهای حکایات و تحلیلها و تاویلهای وی از مسایل مختلف است و دوم به جهت مقام والای معنوی و مرتبهی او در جامعهی آن روز است. سرودهها و نوشتههای فراوانی از وی به جای مانده که در دو قالب کلی دیوان شمس و مثنوی موجود است.این مقاله برش کوچکی است از یک تحقیق در مورد کاربرد برخی از کلمات در دیوان شمس.در اشعار مولوی واژههای کلیدی بیشماری دیده میشود.گاهی یک کلمه دارای 3Lچند معنی است و گاهی معنی مجرد است.رفت و بازگشت معنا در دالانهای ذهنی شاعر، دریافت مفهوم کلمات را کمی دشوار میکند. برای یافتن تمامی معانی موجود در یک کلمه باید آن کلمه را نه تنها در بیت موردنظر،بلکه با کل غزل و منظور شاعر از شرح آن حکایت یا روایت گفته شده،قیاس کرد و در نظر داشت. پس نویسندهی این سطور بر آن شد که شرح کوتاهی از هر غزل را با در نظر داشتن مفهوم کلی غزل و اشاره به ابیات دیگری که مفهوم آن کلمهی خاص را آشکارتر میکند،همراه کند تا تمامی کاربردهای موردنظر شاعر آشکار شود. برای این منظور هزار غزل از غزلیات شمس گزینش شده است و نسخهی مرجع آن کلیات شمس استاد فروزانفر چاپ دانشگاه تهران است. برای گزینش جامعتر سعی شده از غزلهایی که واژهی انتهایی آنها به کلیهی حروف الفبا ختم میشود استفاده کرده و سپس،این گزینش شامل ختم به کلیهی حروف الفباست.اگر در غزل موردنظر،اشاره به داستان یا حدیثی در پانوشت و یا ناظر بر آیهیی از قرآن باشد در پانوشت یا شرح غزل این گزینش به آن اشاره شده است.این برش در مورد کاربردهای کلمهی شیر و چندگانگی معناهای این واژه است.تقسیمبندی کاربردهای این کلمه ذهن را منسجم،اجزا را مشخصتر و معانی را گویاتر میکند.پس نویسندهی این سطور بر آن شد که کاربردهای کلمهی شیر در این اشعار را به هفت بخش کلی تقسیم کند. 1.شیر نماد شجاعت 2.شیر نماد حضرت علی 3.شیر نماد عشق 4.شیر نماد صیادی 5.شیر نماد مقابله با نفس 6.شیر نماد علم 7.شیر نماد عصارهی جان(شیر نوشیدنی)
Machine summary:
"این عشق شد مهمان من و زخمی بزد بر جان من صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او و پایانبندی غزل سوز دل عاشق است به سوی معشوق: من چند گفتم:«های دل خاموش از این سودای دل» سودش ندارد های من چون بشنود دل هوی او اولین مورد استفاده از کلمهی شیر برای نمایاندن مقام شمس آورده شده و دومین مورد،(غریدن شیر بر دل هر پاکدل)حضور خداوند است در دلهای پاک.
شاهد مثال موردنظر: اگرچه شیرگیری تو دلا میترس از آن آهو که شیرانند بیچاره مر آن آهوی مستش را (غزل 86،دفتر اول) شرح غزل: این غزل به تمامی از عشق مولوی به شمس آفاق سخن میگوید که در دو بیت نیز نام شمس را ذکر میکند و در بیتی دیگر اشاره به وی،بسیار آشکار است.
شاهد مثال دوم: شیر خدا بند گسستن گرفت ساقی جان شیشه شکستن گرفت و طفل دلم را به کرم شیر ده چون سر پستان تو جستن گرفت و جان من از شیر تو شد شیرگیر وز سگی نفس به رستن گرفت (غزل 805، دفتر اول) شرح غزل: این غزل در مورد حضرت علی و عشق به اوست.
در این غزل سه مورد از کلمهی شیر استفاده شده که مورد دوم(بیت هشتم)اینگونه است: طفل دلم72را به کرم شیر ده چون سر پستان تو جستن گرفت شیر از پستان جستن کنایه از وفور دارد که در مصرع اول با اشاره به کرم حضرت علی دارای معنی است."