Abstract:
پرسش اصلی این مقاله این است که چگونه میتوان اندیشههای موحدانه و مشرکانه را در معرفت،به ویژه علوم انسانی شناخت؟با روش بازخوانی،تحلیل و طبقهبندی اندیشههای استاد شهید مرتضی مطهری،و به منظور دستیابی به شاخصی برای تعیین تعالیم اسلامی از غیر اسلامی،در این مقاله بر اصل الاصول«توحید»تکیه شده و از این اصل،دو شاخص استخراج گردیده است:اول شاخص،«از اویی»،که مرز توحید و شرک در تعالیم نظری است و از آن طریق،انحرافهای بزرگ فکری زیر قابلشناسایی و نقد خواهد بود: توهمانگاری عالم وجود،مادیگرایی،ثنوبت،تفویض،جبر،انکار علیت و...آثار ناخودآگاه این نظریات،که در ذهن و ضمیر بیشتر افراد رسوب کرده،در تمام عرصههای معرفتی،از جمله در علوم طبیعی و علوم انسانی،قابل پیگیری است. اما شاخص دوم،«به سوی اویی»است که مرز توحید و شرک در تعالیم عملی میباشد و از طریق آن میتوان اندیشههای مشرکانهء زیر را شناسایی و نقد کرد:بتپرستی، خودپرستی(آشکار و نهان)،پذیرش طاغوت،انواع ارزشهای یک بعدی،به ویژه نظریههای انحرافی در عدالت.
The main question of this paper is: "how can we recognize the monotheistic and polytheistic thoughts in knowledge، especially in human sciences"? This paper stressing the principle of principles، that is "monotheism"، seeks to find indicators for distinguishing Islamic teachings from non-Islamic ones، by reviewing، analyzing، and classifying the thoughts of martyr professor Motahhari. The first indicator "is the state of belonging to Him (Allah)" through which it is possible to discern the distinction between monotheism and polytheism in theoretical teachings and then recognize and criticize the following great intellectual deviations: considering the world of existence as illusion، materialism، dualism، delegation، determinism، rejection of causality، etc. The unconscious outcomes of these theories rooted in the minds most people are traceable in all fields of knowledge including natural and human sciences.
The second indicator is "the state of returning to Him (Allah)" which represents a boundary between monotheism and polytheism in practical teachings and by this indicator one can recognize and criticize the following polytheistic thoughts: idolatry، (covert and overt) egoism، acceptance of devil (false god or illegitimate ruler)، kinds of one-dimensional values، especially deviational theories on justice.
Machine summary:
"در تقریر مطالب فوق سعی شد از ادبیات قرآنی استفاده شود، اما این تقریر از جهانبینی،در تفکر فلسفی و به ویژه عرفانی سابقهء طولانی دارد که مخصوصا باید به نظریهء تجلیات نزد عرفا اشاره کرد که خلاصهء آنچنین است: براثر تجلی ذات الهی بر ذات خود،که تعبیر به فیض اقدس میشود،اسماء و صفات و لوازم آنها(اعیان ثابت)ظهور مییابد و در مرحلهء بعد،فیض مقدس بر فیض اقدس ترتیب دارد و از آن وجود خارجی اشیا پدید میآید9.
برخی دیدگاههای افراطی عرفانی-در تقریر نادرست آن-بر این امر دلالت میکند که جز خداوند،چیز دیگری وجود ندارد و عالم طبیعت توهمی بیش نیست:«لیس فی الدار،غیره دیار»،«بر عارفان جز خدا هیچ است»و: همه هرچه هستند از آن کمترند که با هستیاش نام هستی برند61 طبق این دیدگاه افراطی اگر کسی قائل به وجود موجودات دیگر از جمله موجودات جهان طبیعت شود،مشرک خواهد بود؛زیرا برای چیزی غیر از خدا،وجود مستقل قائل شده است.
91 شاخص«از اویی»گرچه برای منکران غیب خداوند مقبولیت ندارد،اما اصل مهمی است که باید در تمام مطالعات و تحقیقات مرتبط با شناخت عالم طبیعت مورد توجه قرار گیرد؛ عرصهای که از سایهء سنگین تفکر مادی در تحقیقات تجربی رنج میبرد،به نحوی که یک دانشمند مسلمان نیز در رشتههای مختلف علمی،به علت کثرت و غلبهء دیدگاه و مطالب مادیگرایانه،به نحو ناخودآگاه از این جهانبینی مادی متأثر میشود و او نیز تحقیق دربارهء پدیدههای مختلف را مستقل از ماهیت از اویی آنها دنبال میکند،گرچه به ظاهر مدعی است که تمام موجودات مخلوق خداوند هستند."