Abstract:
فخر رازی، متکلم - فیلسوف و مفسر بلندآوازه سده ششم - در برخی آثار خود دلائل قرآنی در اثبات جسمانی نبودن و تجرّد نفس آورده است که مبتنی بر تفسیر خاص او از برخی آیات شریفه قرآن کریماند. در این مقاله، ضمن اشاره اجمالی به دیدگاههای فخر رازی در باب تجرّد نفس انسانی، دلائل قرآنی او بر تمایز نفس و بدن و تجرّد نفس ناطقه پرداخته میشود. همچنین ضمن مقایسه دیدگاههای فخر رازی با آرای دیگر مفسران نشان داده خواهد شد که برخی از آیات که فخر رازی - بر اساس تفسیر خاص خود از مفاد و سیاق آن آیات - تجرّد نفس از آنها استنباط و استنتاج کرده است هیچ دلالتی بر تجرّد نفس و حتی مغایرت نفس و بدن ندارند.
Machine summary:
"فخر رازی در تفسیر مفاتیح الغیب استدلال به آیات 61-62 سورۀ انعام را به شکل بهتری توضیح میدهد و از آنها بر غیریت نفس و بدن استدلال میکند: این آیه صراحت دارد که بنده میمیرد و بعد از مرگ به سوی خدا بازگردانده میشود در حالیکه مرده در حال مردگی نمیتواند به خدا برگردانده شود؛ زیرا این برگرداندن به مکان و جهت نیست چون خدا مکان و جهت ندارد، پس باید این رد را به انقیاد به حکم خدا و اطاعت از قضای خدا تفسیر کرد و این بدون زندگی بیمعناست.
همین استدلال را در تفسیر مفاتیح الغیب (به عنوان دلیل چهارم، میآورد و مینویسد: از آنجا که خدا نفخ روح را از تسویه اعضا تمییز میدهد و روح را به خودش اضافه میکند، آیه دال برای این است که جوهر روح معنایی غیر از جوهر بدن است (فخر رازی، 1420ه.
ارزیابی: همانطور که از تفسیر فخر رازی دربارۀ این آیه استفاده میشود، تجرد نفس برای امکان مسخ لازم نیست و برای امکان مسخ احتمالات دیگری نیز وجود دارد؛ از جمله اینکه انسانیت وابسته به جزئی از اجزای باطنی بدن باشد که از بدن انسان به بدن خوک منتقل میشود یا اینکه انسانیت وابسته به جسمی لطیف باشد که قابل انتقال است."