Abstract:
برای شناخت تفاوتهای فرهنگی میان جوامع،دستیابی به مشترکات آنها ضروری است. عالمان اجتماعی کوشیدهاند تا از طریق استدلال نظری،تجربه میدانی و مطالعات آماری، مسائل مشترک بین جوامع را شناسایی کنند.نتایج این مطالعات،به نظریاتی در باب ابعاد فرهنگ انجامیده است.یکی از مهمترین مطالعات در این زمینهء،الگوی ابعادی هافستد در شناسایی ابعاد فرهنگ ملی است.وی پنج بعد مشترک فاصله قدرت،جمعگرایی- فردگرایی،زنیگری-مردیگری،اجتناب از ابهام و جهتگیری کوتاهمدت-بلندمدت را بین جوامع شناسایی کرده است.نوع نگاه به این مقولات،میتواند تفاوتهای فرهنگی را مشخص کند.با توجه به اهمیت این موضوع در برنامهریزیهای فرهنگی و وجود خلأ در مطالعات اسلامی در این زمینه،نویسنده در تلاش است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی،هریک از این ابعاد را به جامعه جهانی عصر ظهور،که ظرف تحقق تمامی ارزشهای اسلامی است،عرضه کند تا نتایج آن مبنای مطالعات و برنامهریزیهای فرهنگی قرار گیرد.در این مقاله،«فاصله قدرت»به عنوان یکی از ابعاد پنجگانه الگوی هافستد،در کانون بررسی قرار گرفته است.
Machine summary:
"حال بعد از شناسایی فرهنگ اسلامی و مهمترین ویژگیهای آنکه وظیفهء حکومت جهانی امام عصر عجل الله تعالی و فرجه اجرایی کردن این ارزشهاست فاصلهء قدرت به عنوان یکی از ابعاد فرهنگ ملی،به فرهنگ اسلامی برگرفته از جامعهء مهدوی عرضه میشود.
یک مقام علمی یا دولتی در برابر قانون همان وضع را دارد که یک کارگر؛حال بعد از مشخص شدن اینکه در اسلام نابرابری به سبب استحقاق و شایستگی امری طبیعی است،باید این نکته را بررسی کنیم که آیا این فاصله و نابرابری در مسائل سیاسی و حکومتی نیز وجود دارد؟به تعبیر روشنتر آیا استحقاق و شایستگی در گرفتن منصبها و جایگاههای سیاسی شرط است یا نه؟ دیدگاه اسلام نسبت به فاصله قدرت در اسلام سیاست از دین جدا نیست و مسائل سیاسی و حکومتی نیز باید بر اساس اصول و مبانی اسلامی پیریزی شوند.
به عبارت دیگر«سلسلهمراتب مدیریتی در نظام اداری اسلام ریشه در بینش توحیدی دارد و یکی از شئون توحید،ربوبیت تشریعی خداوند است؛یعنی باید پذیرفت که هرفردی جز آفریدگار جهان شایستگی قانونگذاری و فرمان دادن و پیروی شدن بیچونوچرا را ندارد،ولی نه به این معنی که هیچ کس دیگر را به هیچ صورت نباید اطاعت کرد یا هیچ کس به هیچ صورتی حق فرمان دادن ندارد، بلکه منظور این است که هیچ کس به طور مستقل از سوی خود حق فرمان دادن ندارد مگر اینکه خدا حقی را به او بدهد که در واقع اطاعت چنین کسی به اطاعت خدا بازمیگردد."