Abstract:
شناخت فلسفه و حتی زندگی هر حکیم دانشمند بدون تعمق در زندگی و اوضاع و احوال زمانه یی که در آن میزیسته میسر نیست. این امر درباره فلاسفه بزرگی که ابداعات آنها فصلی جدید در تاریخ فلسفه گشوده است، ضروریتر مینماید. درباره زندگی و مکتب ابن سینا با اینکه تلاشهای مکرری صورت پذیرفته اما هنوز حق این حکیم بزرگ اسلامی ادا نشده است. یکی از مهمترین دلایل این شکست ها موثق نبودن منابعی است که در دسترس پژوهشگران است. مقاله حاضر بر آنست با مطالعه احوالات ابن سینا در بستر تاریخی زمانه وی به شناخت درستی از وی برسد. این مقاله نشان داده است که ابن سینا نه فقط یک حکیم و دانشمند بلکه فعالی سیاسی بوده است که در زیر پوشش شبکه شیعی اسماعیلیه و باطنیه در راه اعتلای تشیع امامیه فعالیت میکرده است و چه بسا اگر شرایط زمانه فراهم میبود نقشی موثرتر از خواجه نصیر ایفا مینمود.
Machine summary:
"ولی متأسفانه باوجود گذشت قرنها از زمان او،در هردو جهت کوتاهیهایی شده و تاریخچه زندگیو اندیشه او جای کار بسیار دارد و اگرچه درباره فلسفه و علوم دیگر مانند علمپزشکی او کم و بیش شناختی بدست آمده،که بیشتر از برکت کتب و آثار کتبیاوست،ولی با وجود این مقدار آشنایی با زندگی و مکتب ابن سینا،نه فقط در زندگیاو همانند بیشتر بزرگان علم و فلسفه کاری بسزا نشده و جز چند نوشته از این و آنچیزی نمیدانیم،که حتی روی مکتب و اندیشههای او نیز-جز تدریس کتب معروفیمانند الهیات شفا و اشارات و نجات-کارهایی پژوهشی شایسته انجام نشده است وپژوهشهایی که بوسیله فضلای ایرانی و غربی در این باره هست،با آنکه بجای خوددارای ارزش و سودمند است،اما حق این حکیم را ادا نمیکند.
اعضای این سلسله و شبکه سیاسی و اعتقادی،نیروهای نظامی محض نبودندبلکه سران آنان هم از زهاد و عباد و عرفان زمان بودند و هم در عین حال ازمتکلمان و فیلسوفان مبرز دوران شمرده میشدند که تقریبا حفظ و حراست فلسفه اشراقی و مشائی و علوم ریاضی و طبیعی و دیگر علوم،در قرون اولیه همه یا اغلبآن بر عهده این گروه بود و نمونه کارهای آنها،رسائل پنجاه و دوگانه معروف بهرسائل اخوان الصفاست.
یکی دیگر از قراین(بلکه دلایل محکم)عارف و معنوی بودن ابن سینا آنستکهوی با آن سرمایه گرانقدر علمی و بویژه پزشکی-که امرا و حکام شیفته و مشتاق ومحتاج آن بودند-اگر اهل دنیا و عشرت و لذت مادی بود و شراب و زنبارگیمیخواست،میتوانست بجای رنج خانهبدوشی و بیم هلاک،در دربار غزنویان و یادیگر وابستگان خلیفه،صدرنشین شود و با تظاهر به نداشتن تشیع و ترک روحیهمبارزه،مانند برخی از دانشمندان زمانه همچون ابو ریحان بیرونی و محمد زکریایرازی زندگی آرام و لذیذی را بگذراند."