Abstract:
شناسایی و تبیین ارتباط بین دو پدیده ی تورم و بیکاری در اقتصاد کشور از نظر تصمیمگیری های اقتصادی و سیاسی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. بررسی رابطهی میان تورم و بیکاری می تواند سیاست گذاران و اقتصاد دانان را در بررسی عملکرد اقتصادی یاری دهد. در این مقاله با استفاده از تحلیل مدلهای قیمت گذاری و مباحث چسبندگی دستمزدها و قیمت ها به استخراج منحنی فیلیپس هایبریدی کینزین های جدید پرداخته شده است. منحنی فیلیپس فریدمن - فلپس و منحنی فیلیپس کینزین های جدید از انواع خاص منحنی فیلیپس هایبریدی کینزین های جدید می باشند. مدلی که برای چسبندگی قیمت ها و دستمزدها در این مقاله استفاده شده است مدل قیمت گذاری کالوو می باشد. سپس این منحنی برای اقتصاد ایران در دورهی زمانی 1386-1354 با استفاده از روش GMM برآورد شده است. نتیجه ی حاصل از این تحقیق آن است که بنگاهها در تنظیم قیمت خود به ترکیبی از روشهای آینده نگر و گذشته نگر توجه می کنند که سهم هر کدام از این قیمت ها تقریبا به طور مساوی تقسیم شده است.
Knowledge of the relationship between two phenomena (inflation and unemployment) is crucial to any economic and political decision-making process. An investigation of this relationship helps economists and policy-makers to be aware of the economy’s performance. In the present research، New-Keynesians’ Philips hybrid curve has been derived by using the pricing models and the assumption of price and wage rigidity. Fridman- Phelps Philips curve and New-Keynesian Philips curve are special types of New-Keynesian Hybrid Philips curves. The model used for rigidity of prices and wages in this article is pricing model of calov. Then، we have estimated this curve for Iranian economy for the time 1975-2007 by using GMM method. The results indicate that the firms have both backward and forward looking considerations in setting their prices.
Machine summary:
"در بخش پنجم،منحنی فیلیپس هایبریدی کینزینهای جدید برای(1)- Imperfect Competition (2)- Incomlpete Markets (3)- Asymmetric Information (4)- Fairness (5)- Coordination Failure اقتصاد ایران با استفاده از دادههای دورهی زمانی 1386-1356 و از روش GMM ،برآورد شده است و در قسمت آخر به تجزیه و تحلیل نتایج و ارائهی پیشنهاداتسیاستی پرداخته میشود.
نتایج نهایی حاصلاز این کار تجربی برای کشور آمریکا به صورت زیر است: 1)مدل به طور آماری معنادار میباشد و2)بنگاهها در تنظیم قیمت به ملاحظاتآیندهنگر بیشتر از ملاحظات گذشتهنگر توجه میکنند.
آنها دو موضوع مهم را در مود منحنی فیلیپس هایبریدی کینزینهای جدید مطرحکردهاند: 1)ابزارهای ضعیف 2)فزونی و بیش از حد بودن ابزارها لذا روی هم رفته نتایج ارائه شده توسط این افراد نشان میدهد که تخمینزن GMM به تعداد ابزارها حساس است.
(5)- The New Keynesian Philips Curve &%09813ETMG098G% ج)منحنی فیلیپس بر اساس هزینهی تعدیل چندجملهای (PAC1) مدلهای الف و ب از کارهای گالی و گرتلر و مدل سوم از کار انجام شده توسطتینسلی و کوزیسکی گرفته شده است.
3-استراتژی قیمتگذاری بنگاه با توجه به استراتژیای که در این مقاله برای تعیین سطح قیمت بنگاهها مشخصشده است و با توجه به دیدگاههای مکتب کینزینهای جدید در مورد چسبندگیدستمزدها و قیمتها،در نهایت منحنی فیلیپس هایبریدی کینزینهای جدید برایاقتصاد ایران با استفاده از روش GMM برآورد میشود که در نتیجه مشخص شده استکه بنگاهها در تنظیم قیمتهای خود به ترکیبی از قیمتهای آینده و گذشته توجهدارند."