Abstract:
در حال حاضر، برخی تفسیرهای تطبیقی در خصوص مقایسهی تفسیر زمان در اندیشهی برگسون و ملاصدرا انجام شده است. در این تفسیرها، عمدتا به منظور بررسی نقاط اشتراک و افتراق فلسفههای آنها دربارهی مسألهی زمان، مقایسههایی بین بحث شهود در فلسفهی برگسون با نظریههای حرکت جوهری و اصالت وجود ملاصدرا انجام شده است. در این مقاله، کوشش شده تا با طرح نتایج حاصل از معنای شهود و حرکت جوهری و تأمل در مفاهیمی مانند حافظه و ماده، تطور خلاق، ماده، اختیار، مکان، حیات، اخلاق و دین، زمینههای اختلاف عمیق تفسیر برگسون با تفسیر ملاصدرا از زمان و به طور کلی، تفاوت میان فلسفههای آنها را دریابیم.
Recently، some comparative studies have been done regarding the interpretation of time from the viewpoints of Bergson and Mulla Sadra. In these interpretations، the issue of "intuition" in the philosophy of Bergson has been compared with the theories of "Substantial motion" and "Principality of Existence" in Mulla Sadra's philosophy to examine similarities and differences between them concerning the concept of time. Reviewing the meaning of "intuition" and "Substantial motion"، along with analysing some concepts such as memory and matter، creative evolution، matter، power، will، space، life، morality and religion، we can realize that there is a deep difference between Mulla Sadra's and Bregson's interpretations of the concept of time and that their philosopies in general، are basically different.
Machine summary:
"اما به نظر برگسون،این مطلوب،برخلاف مسیری که تفکر افلوطین در آن جهت سیر میکند،با نزول از ابدیت به درون زمان به دست نخواهد آمد،زیرا حاصل و نتیجهی کار چیزی جز تحقق زمان به صورت زمان مکانی همراه با حرکت روح در عالم نخواهد بود،درحالیکه هدف نهایی او از طرح شهود در فلسفهاش، استفاده از آن برای برقرار کردن وحدت میان آن پراکندگیهای ایجاد شده توسط عقل و در میان آن واقعیت نهایی است که همانا از نظر او سیالیت و پویایی محض است(همان،ص: 184).
اصولا در تعریف برگسون از زمان،وارد نمودن مسألهی حافظه دقیقا به منظور یافتن وحدتی در میانهی پراکندگی پارههای تجربهشدهی زمان به صورت گذشته،حال و آینده است،درحالیکه ملا صدرا در مورد آنات زمان و در نفی نظر متکلمان،معتقد است که برای زمان نمیتوان هستی و وجودی قائل شد که تمام اجزایش باهم حاصل گردد،بلکه وجود آن به صورت پشت سر هم و تعاقب است و هیچ جزئی ب اجزای دیگر باهم جمع نمیشوند.
5. نتیجهگیری از ملاحظهی مباحث مطرحشده دربارهی مسألهی زمان در فلسفهی ملا صدرا میتوان گفت که نظریهی وی در واقع،بازخوانی اندیشههای نظریهی ارسطویی زمان در این زمینه است و البته همان نظر با شرح و بسط و دقت بیشتری مطابق لوازم ناشی از اعتقاد به حرکت و جوهری و اصالت وجود بیان شده است.
dnalloH-htroN reiveslE:kroY eht no yassE nA,lliW eerF dna emiT,]9881[,)0691(,irneH,nosgreB.
woR & repraH:kroY weN detalsnart,)MM(yromeM dna rettaM,]6981[)1991(,irneH,nosgreB.
CNI ,srehsilbuP dleifelttiL & namwoR ,aciremA fo setatS detinU ,nipknI werdnA yb detalsnart ,ecneicS dna yhposolihP ni emiT no etabeD nredoM ni seicnedneT cisaB :emiT fo noitazilaropmeT ehT ."