Abstract:
سیاست جنایی یکی از مهمترین شاخههای علوم جنایی است، که بحثهای مهمی را به خود اختصاص داده است. تعریف سیاست جنایی و ایدئولوژیهای حاکم بر آن با گذر زمان دستخوش تغییرات اساسی و بنیادینی گردیده است و در هر دوره تعریفی کامل و جامعتر نسبت به تعاریف قبلی توسط دانشمندان مطرح علوم جنایی ارائه شده است. مهمترین مبحث در سیاست جنایی، انتخاب یکی از دو ایدئولوژی سرکوبگرانه(امنیتگرا) و بازپذیری است، که با انتخاب هریک از این دو ایدئولوژی مدیران و تصمیمگیران سیاست جنایی نحوة برخورد کلی خود را با جرائم و مجرمین در جامعه تنظیم میکنند. لذا در این نوشتار سعی بر آن شده است، تا با تبیین سیاست جنایی سرکوبگرانه به زمینههای تمایل مدیران و تصمیمگیران سیاست جنایی به سیاست جنایی سرکوبگرانه و همچنین عوامل مؤثر در کاهش جرائم بهواسطة پیاده نمودن چنین سیاستی در جامعه اشاره شود و در عین حال با اشاره به مدل سیاست جنایی اسلام، دو ایدئولوژی فوقالذکر در قالب دینی مورد نقد قرار گیرد.
Criminal policy is one of the most significant branches of criminal sciences comprising some important issues and discussions. With the passage of time، the definition of criminal policy and the ideologies governing it has undergone fundamental changes. Thus in every stage، a more perfect and comprehensive definition has been presented in comparison to the previous ones by experts in criminal sciences. The most important issue in criminal policy is choosing one of the two ideologies: repressive or rehabilitative. Managers and decision makers in the field of criminal policy would regulate the ways of dealing with offences and offenders in the society based on one of these ideologies. Explaining the repressive criminal policy، the present article studies the causes of tendency of managers and decision makers of criminal policy towards repressive criminal policy. It also deals with the factors affecting reduction of crimes due to the application of such a policy in the society. Furthermore، referring to the model of criminal policy in Islam، the article criticizes the above mentioned ideologies in a religious framework.
Machine summary:
"نکته قابل توجه این است،که رویکرد مدیران و تصمیمگیران سیاست جنایی حتیدر کشورهایی هم که نقطه مقابل این ایدئولوژی را برگزیدند،در برخی مواقع به سمتاین ایدئولوژی(ایدئولوژی سرکوبگرانه)منعطف شده است:«به عنوان نمونه درفرانسه با حاکم بودن ایدئولوژی بازپذیری و اصلاح و درمان مجرم،تا روی کار آمدنآقای سارکوزی،میتوان به تصویب قوانینی که رویکرد سرکوبگرانه داشتهاند،اشارهنمود،که در این راستا میتوان به قانون مشهور به«امنیت و آزادی»20مصوب 2 فوریه1981 اشاره نمود،که این قانون در جهت شدت بخشیدن به مجازاتها و تدابیر علیه&%03020HVMG030G% مجرمان خشن و خطرناک میباشد،همچنین قانون اول فوریه 1994 که تخفیفناپذیری را در مورد بعضی جرائم از قبیل قتل با سبق تصمیم،تجاوز به عنف به صغیر15 ساله و قتل او،قتل صغیر 15 ساله،قتل شخص بسیار آسیبپذیر به لحاظ سن،معلولیت و بیماری ایجاد کرده است،نمونهای دیگر از به کار بردن این سیاست به شمارمیرود»(نجفی ابرندآبادی،1382،ص 54) 2-2.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) همانطور که در جدول ارائه شده قابل مشاهده است،کل سرقتها در سال 1386نسبت به سال 1385 با کاهش 3 درصدی همراه بوده است و از 207268 فقره در سال1385 به 200762 فقره در سال 1386 کاهش پیدا کرده است،همچنین جرائم آدمربایی،گروگانگیری و قتل نیز به ترتیب 24 و 14 درصد کاهش یافته است،که تمام اینموارد نشاندهنده تأثیر سیاست جنایی سرکوبگرانه بر کاهش میزان نرخ ارتکابجرائم در مدت اجرای یکساله این طرح میباشد."