Abstract:
نویسنده در این نوشتار پس از اشاره به سبکهای تفسیری، به معرفی روش تفسیر به ترتیب نزول میپردازد در این راستا نخست از روایی و اعتبار آن سخن میگوید و دلایل متعددی برای اثبات مشروعیت آن میآورد سپس به فواید و پیامدهای مثبت این روش در ساحتهای گوناگون میپردازد و در این زمینه به: ۱- کشف روشهای تحول دینی ۲- کشف مراحل فرهنگ شدن مفاهیم دینی ۳- کشف هندسه تحول دینی مخاطبان ۴- فهم رابطه چالشها با پیامهای دین ۵- آشنایی با روند تثبیت قلب پیامبر ۶- تقویت نگاه تربیتی و آموزشی به مقوله تفسیر ۷- کاربردهای روش ترتیب نزول در تفسیر و فهم بهتر آیات، به عنوان آثار و پیامدهای مهم شیوه ترتیب نزولی یاد میکند.
In this article، after mentioning the interpretation styles، the writer proceeds to introduce the method of interpretation by the order of Revelation. In this line، first، he talks about its permissibility and validity and gives various reasons to prove its legitimacy; then، he points out the benefits and positive outcomes of this method in different areas، and mentions the following as the significant outcomes of the order of Revelation method: 1. Discovering methods of religious development، 2. Discovering the acculturation process of religious concepts، 3. Discovering the outline of the religious development of the audience، 4. Understanding the relation of the challenges to the religious messages، 5. Familiarization with the process of the Prophet’s confirmation of heart، 6. Reinforcing the educational and didactic look at interpretation، and 7. Applications of the order of Revelation method in interpretation and better understanding of the Qur’ān.
Machine summary:
"میتوان این سؤال را به گونه دیگری مطرح کرد: هرگاه تثبیت مفهومی دینی در دستور کار قرآن قرار میگرفت، پیامبر که یکی از ارکان انتقال این مفهوم بود، قبل از آن چه آمادگیهایی را باید تحصیل میکرد؟ در هنگام انتقال و ابلاغ چه گونه باید میبودند و پس از آن در برابر مخالفتها، اذیت و آزارهای اجتماعی، تهمت زدنها، شبهه پراکنیهای مربوط به آن مفهوم و خروج از چالشهایی که در خط نهادینه شدن آن مفهوم پیش میآمد، چگونه تثبیت جان شد؟ توجه به ترتیب نزول قرآن، راهکار مناسب پاسخ به تمام سؤالاتی است که در زمینه روشهای تحول دینی وجود دارد.
(مصباح، /۱۰۱) آیا میان مواردی که قلب پیامبر تثبیت شده و مواردی که چالش، مشکل یا موانعی از سوی معاندان در برابر پیامبر اکرم (ص) شکل گرفت، رابطه وجود دارد؟ آیا تثبیت قلب پیامبر فقط در زمان برخورد با چالشها بود یا حتی گاه برای آمادگی در تلقی پیامی یا انجام فرمانی، نیازمند نزول آیات خاص با خطاب به پیامبر (ص) بودیم؟ آیا میان تقویت قلب شریف آن حضرت و هر یک از گامهای اصلی تحول ارتباط بود؟ و اصولا چند نوع برنامه تقویتی برای چه چالش و گامی لازم بود؟ از عبارت آیه ۱۲۰ سوره هود: (و رتلناه ترتیلا) استفاده میشود که به رغم تفرقهای که بین آیات در نزول تدریجی به وجود میآید، پیوند آیات با یکدیگر حفظ میشود و ارتباط آنها با یکدیگر قطع نمیگردد.
اینکه سورههای قرآن در ترتیب مصحفی با هم ارتباط داشته باشند و یا پیوند میان تمام بخشهای یک سوره را صرفنظر از سورههای نازل شده قبل و بعد از آن بتوانیم به خوبی تحلیل کنیم، موضوعی است که مجال دیگری میطلبد، اما حدس قوی وجود دارد که آیات و سورهها در نزول تدریجی ۲۳ ساله و در چینش و ترتیبی که به طور حکیمانه نازل میشد، ناظر به همدیگر باشند."