Abstract:
در نظر صدرالدین قونوی مانند سایر عرفا و حتی فقها، هر حکم فقهی به دلیلی وضع شده است و شارع حکیم، به سببی یا اسبابی احکام حرمت و حلیت یا امر و نهی صادر نموده است. هر حکمی حاوی مصلحت برای شخص یا جامعه یا متضمن رفع مفسدهای است، ولی احکام غیر از علت حکمتی نیز دارند و در احکام شرع اسراری هست که فراتر از حفظ مصلحت یا دفع مفسده است. مقاله حاضر کوششی است برای معرفی نوعی از تفکر اسلامی درباره پارهای اسرار احکام شرعی که شاید بتوان آن را ضمن مباحث فلسفه حقوق در مفهوم وسیع آن گنجاند؛ هر چند نوع این تفکر که تفکر عرفانی در باره حقوق است با فلسفه حقوق رایج متفاوت است ولی به هر حال بحثی است که در قالب «فقه و عرفان» یا «حقوق و عرفان» و یا «اسرار احکام» میگنجد.
Machine summary:
"ـ دوم آنکه تفسیر و تأویل عارفانه قونوی البته منحصر به مورد زنا نیست و همان گونه که اشاره شد، اگر سر و ایضاح قونوی را در بیان این حکم توسعه دهیم، شکستن کلیه حدود و احکام الهی غیرتانگیز و عقوبت زاست، چه شکستن هر حد و مرز همان گونه که قونوی اشاره فرمود، انسان از قید صفت «تقیید و حجر» که خصیصه هر بنده می باشد خارج شده و با حق در صفت اطلاق اراده و تصرف منازعه نموده است.
در واقع دلایل وی را میتوان انعکاس نوعی تفکر و تأمل یک فیلسوف فقیه و آشنا به احکام و حدیث دانست ولی سر حد زنا را که بسیار به اختصار و با اصطلاحات خاص بیان شده است، باید سخن یک عارف متفکر دانست، عبارت قونوی عینا چنین است: [و المأة جلدة فی مقابلة الاسماء الاحصاء التی هی امهات احکام الحضرة الربوبیه التی انتهکت حماها و وقع الاقتصار علی الجلدة فی البکر بشفاعة حکم الاولیة الذاتیة و الغلبة الاحدیه...
«الحدود کفارات لاهلها»(2)سرعدد صد در حدزنای بکر(مرد بی زن و زن بی شوهر) و رجم در زنایمحصن (مرد دارای همسر و زن شوهردار)در سر عدد صد ضربه «مأه جلده» برای بکر(3)، قونوی با رجوع به همین تقابل، یادآور میشود که در واقع انسان بکر که هنوز در مقام سر و عدم ظهور میباشد، و از این جهت در مقابل مقام اسماء الهی در مرتبه خفا قرار میگیرد، با عمل خود پرده حرمت صد نام الهی ______________________________1 ـ همان گونه که اشاره شد در تحقیق قونوی بعد اجتماعی و مادی حدود مورد نظر او نبوده است بلکه بعد معنوی انسان یعنی مقام واقعی او در نظام هستی مطرح میباشد."