Abstract:
طرح مساله: این مقاله مطابق مدل استون (Stone) مبتنی بر تفکیک ابعاد ساختاری و هنجاری در سنجش سرمایه اجتماعی، نشان میدهد چه ابعادی از سرمایه اجتماعی و در چه زمینههایی میتواند مقوم گرایشها و رفتارهای داوطلبانه جوانان باشد.
روش: استراتژی روششناختی پژوهش مبتنی است بر استفاده از طرح ترکیبی از دو روش، علی ـ مقایسهای برای بررسی متغیر داوطلبی در سطح رفتاری و روش پیمایش مقطع ـ عرضی برای شناخت و بررسی گرایشهای داوطلبانه افراد و تاثیرگذاری عوامل زمینهای موثر در هر دو سطح.
یافتهها: جنبههای هنجاری سرمایه اجتماعی (اعتماد و بده بستان) با کلیه گرایشهای داوطلبانه رابطه مستقیم دارد. در سطح رفتاری، نمونهای 86 نفری از داوطلبان کمک به زلزلهزدگان شهر بم (پنجم دیماه 1382)، از سطح بالاتر سرمایه اجتماعی نسبت به نمونه هم حجم از دانشجویان غیرداوطلب برخوردار بودند. مقایسه بین دو سطح رفتار و گرایش نشان میدهد داوطلبان کسانی هستند که گرایشهای اعتراضی ـ رادیکال بالاتری داشته و از اعتماد کمتری به نهادهای حکومتی برخوردارند.
نتایج: یافتههای این پژوهش بیشتر منطبق با استدلال به کار رفته در آثار ادواردز و فولی (1997) است که در آن از دموکراسی به عنوان «نهادینهسازی بیاعتمادی» تعبیر میشود.
Machine summary:
"این پژوهش در پی آن است تا براساس مباحث نظری مربوط به سرمایۀ اجتماعی،چارچوب مفهومی استدلالی را پیریزی کند که مبتنی بر تمایز مفاهیم داوطلبی از سرمایۀاجتماعی و تلقی پیامدی از رابطۀ این دو،تاثیر و نقش این سرمایه را در ارتباط با رفتارها وگرایشهای داوطلبانه جوانان توضیح داده و به این سوال پاسخ دهد که آیا بهرهمندی ازسطوح تفاضلی سرمایۀ اجتماعی میتواند تبیینگر تفاوت گرایشها و رفتارهای داوطلبانهافراد باشد؟ 1)مبانی نظری برای جوانان آتن در دورۀ سقراط هیچ چیز به اندازۀ این مسأله مهم نبود که بدانند فضیلتچیست؟و بهترین حکومت کدام است؟سوفسطائیان عقاید آنها دربارۀ خدایان المپ را خراب کرده بودند،در نتیجه عقاید آنان درخصوص اخلاق نیز سست شده بود چرا کهقسمت عمدۀ ضمانت اجرای آن،ترس از این خدایان بیشمار بود که همه جا حاضر وناظر بودند.
(پاتنام،1380:314) اما چرا تاریخ گذشته چنین قدرتمند است/چرا مردم معتقدند که به گونهای ناامیدکنندهدر چارچوب عادات و رسوم خاصی گیر افتادهاند؟چه عوامل مثبتی در شمال،سنتهایمشارکت مدنی را طی قرنها از میان تغییرات شدید اجتماعی،اقتصادی و سیاسی حفظنمودند؟چه عوامل منفی در جنوب بهرهبرداری از آن و وابستگیاش را بازتولید میکنند؟در پاسخ به این سوالات بود که وی به منطق عمل جمعی و مفهوم سرمایۀ اجتماعی رویمیآورد،به نحوی که از آن به بعد تحقیق وی«صرفا هدف مطالعۀ ایتالیا را به دنبال نمیکند،بلکه این رهیافت،دیدگاههای انتخاب تاریخی و عقلانی را به هم پیوند میدهد به گونهایکه میتواند درک ما را از زندگی عمومی و عملکرد نهادی در بسیاری از کشورهای دیگربهبود بخشد»(پاتنام،1380:42)."