Abstract:
بحث «ایجاز، اطناب و مساوات» یکی از مباحث مهم کتب معانی است که از دیرباز مورد توجه علمای بلاغت بوده است، به گونهای که برخی علم معانی را به این بحث محدود و منحصر کردهاند. از این رو در برشمردن گونههای «ایجاز، اطناب و مساوات» نظریات گوناگونی ارائه شده و تشتت و تناقض گوییهای فراوانی در این حوزه بروز کرده است. این ویژگی در تعریف اطناب و برشمردن گونههای آن، نمود بیشتری دارد. در این مقاله با مراجعه به امهات کتب بلاغی، تعریف کاملی از گونههای اطناب ارائه شده و با نقد و تحلیل گونهها و علل و عوامل شکلگیری آنها، از میزان آشفتگی بحث کاسته شده و زمینة به کارگیری عملی و آسان اطناب در نقد بلاغی متون فراهم آمده است.
The three topics "brevity ، prolixity ، and equality " are Important discussions in Persian rhetoric، books which has long been so much in the focus of the attention of scholars of Persian rhetoric such that they sometimes regard them as making the hardcore of hetoric. Therefore، various views have been expressed in explicating types of prolixity and equality، leading sometimes to contradictory remarks. This haracteristic has been more explicit in the literature produced on prolixity. In this study، with reference to the most important rhetorical books، a perfect definition of different types of prolixity is presented and by criticizing and analyzing these types and the factors of their formation، the confusion of this subject has been reduced and the circumstances of the practical and easy application of prolixity in criticism of rhetorical texts have been provided.
Machine summary:
"در این مقاله بر مبنای کتب معانی به معرفی گونههای اطناب میپردازیم و آن دسته از اصطلاحاتی که محل نزاع هستند، مورد نقد و تحلیل قرار میدهیم: 1-اعتراض اصطلاح اعتراض را ابن معتز به عنوان صنعتی بدیعی در کتاب «البدیع» مطرح کرده و در تعریف آن مینویسد: «و من محاسن الکلام أیضا و الشعر، اعتراض کلام فی کلام لم یتمم معناه ثم یعود إلیه فیتممه فی بیت واحد» (ابن معتز، 59:1399) در نخستین کتاب بلاغی فارسی- ترجمان البلاغه- نیز اعتراض به عنوان صنعتی بدیعی اینگونه تعریف شده است: «فی اعتراض الکلام فی الکلام قبل التمام؛ معنی وی چنان بود که گوینده سخنی آغاز کند و پیش از آن که معنی آن تمام شود، سخنی دیگر معترض شود بدان در میان نخست حال، اهل فضل و اصحاب آداب این عمل را بغایت ستودهاند» (رادویانی، 88:1362).
همین عامل موجب شده که انوارالبلاغه به عنوان کتابی که غالب سنتهای بلاغی کتب عربی را گردآورده مینویسد: «و بعضی گفتهاند که در اعتراض نیز جایز است که نکته دفع ایهام خلاف مقصود باشد و صاحب کشاف از جملة این جماعت تجویز نموده، وقوع اعتراض را در آخر کلام هر چند که بعد از آن، کلامی متصل معنا به کلام اول نبوده باشد و اعتراض نزد این جماعت شامل تذییل و بعضی از صور تکمیل است؛ یعنی تکمیلی که به جمله باشد که محلی از اعراب نداشته باشد و بعضی از آن جماعت تجویز نمودهاند که اعتراض غیر جمله بوده باشد."