Abstract:
امید به پیروزی نهایی حق و غلبه نیکی ها بر پلیدی ها و حاکمیت بهروزی و نی فرجامی برای بشریت و برقراری ارزش های انسانی و تشکیل مدینه ی فاضله ی دینی یا آرمان شهر اسلامی، از مهم ترین امیدها، ایده ها و آرمان های بلند بشری است. این امید در همه¬ی ادیان الهی تجلی یافته و از جمله مشترکات مهم ادیان الهی محسوب می گردد. این مهم، با مقوله ی مدیریت مطلوب و بایسته، پیوندی ذاتی و ساختاری دارد. یعنی در فضای مدیریت عالی و مطلوب است که امیدواری اجتماعی و حاکمیت اندیشه های متعالی روی خواهد نمود و در این صورت است که آرامش اجتماعی، رشد اجتماعی و ارزش مداری و حق محوری، در درون واقعیت های اجتماعی نهادینه خواهد گردید.
مدیریت اسلامی، مدیریت ناظر به اندیشه های پویایی است، و دارای عنصر اثربخشی می باشد و این نوع از مدیریت، به واقع موجی از امواج کلی و قدسی امامت اسلامی است و در طول آن قرار دارد. ساختار این مدیریت، ذوب شدگی در حق، از هر مداری تقواپیشگی، دوری از منفعت طلبی ها و شخص محوری هاست، که با این وصف، رکنی مهم از ارکان تحول بخش توسعه ی جامعه ی دینی و الهی است و در ساختمان فلسفه ی سیاسی اسلام از جایگاهی والا و ممتاز برخوردار است، زیرا فلسفه ی سیاسی اسلام، فلسفه ی پویایی و بهکرد امور اجتماعی و نهاد حکومت و قدرت و کلیه ی ساختارها و واحدهای اجتماعی و در راستای ارزش های بنیادین اسلام است. مدیریت شهری، به واقع، مجری سیاست های کلی و بلندی است که ملهم از روح تعالی اسلامی است، که ذاتا دارای ویژگی هایی متعالی و بلند و ارزشمند است.
عمل گرا و زهدمدار است و از همین رهگذر است که مکانیسم پویایی جامعه ی اسلامی، در سایه ی مدیریت اسلامی شهری عملی گردد. بدین روی این مهم را که ارزش والایی دارد و رهگشاست، مورد بررسی و نگاهی عمیق قرار
می دهیم.
Machine summary:
"مدیریت شهری در نظام اسلامی کاملا معطوف به ارزشها،سنن الهی و اصولی متعالی است،که اگر این اصول و معیارها و مباین مورد توجه و عمل کارگزاران قرار گیرد،جامعه از پرتو چنین مدیریتی به معنویت،عدالت،رفاه، آسایش و اخلاق دست خواهد یافت.
این مسایل است که مدیریت شهری را دارای حساسیت ویژهای مینماید و همین حساسیت است که بایستگیهایی را در لوازم اثر بخشی مدیریت شهری مدیریت شهری در نظام اسلامی،به دلیل این که شاکله و ماهیت الهی دارد،لزوما باید اثر بخش و کارامد باشد و اگر چنین نباشد به کلیت نظام اسلامی ضربه وارد میسازد و چهرهی نظام دینی و الهی را دچار خدشه میسازد.
برای مثال چنانچه مدیری مصمم به تحقق هدفهای سازمان از طریق بهره گیری از«قدرت مقام»خود و ایجاد رعب و ترس در کارکنان باشد،ممکن است به هدفهای سازمان برسد و مدیری موفق تلقی شود،در حالی که اگر همین مدیر بتواند با بهرهگیری از«قدرت شخصی»و با فراهم کردن مطلوب و ایجاد انگیزه،کارکنان را به صورت خود انگیخته به سمت هدفهای سازمان به حرکت درآورد،چنین مدیر موفقی،مدیریت اثربخش هم دارد.
با این رویکرد و توضیحات به دست میآید که مدیریت شهری،رسالت و وظیفهای بس خطیر در نهادینه سازی رفتاری مذهبی دارد و بهاد دادن به نقش مذهب از عناصر اولیهای است که باید در مدیریت مطلوب شهری متجلی و نمودار باشد.
از جمله اقتضائات مهم آن این است که مدیریت در شهر،همان گونه که همهی مسؤولان نظام اسلامی باید چنین باشند، در دسترس مردم باشد."