Abstract:
نیل اسملسر به عنوان نظریه پرداز مهم رفتار های جمعی، مدعی است که عوامل تعیین کننده رفتار جمعی بایستی در الگویی معین و به ترتیب، با هم ترکیب شوند؛ تا رفتار جمعی شکل بگیرد.کما اینکه وقوع مراحل قبلی، تعیین کننده الزامی وقوع مراحل بعدی نیست. فرضیه ما اینست که ترتیب الگوی مورد نظر وی در مورد قیام پانزده خرداد با توجه به نقش پررنگ امام (ره)، مستلزم تاملاتی است: چرا که شکلگیری این قیام آنقدر مدیون رهبری اش می باشد که می توان مدعی شد بدون آن، مرحله دوم تئوری- فشار های ساختاری- شکل نمی گرفت. این در حالی است که اسملسر تا حدودی در مرحله سوم و نهایتا در مرحله پنجم تئوری خویش، نقش رهبران را می پذیرد. لذا با توجه به نقشی که وی برای رهبری جنبش های اجتماعی در نظر می گیرد، آیا قیام پانزده خرداد در مرحله اولیه خود- شرایط مساعد ساختاری- عقیم نمی ماند؟ به نظر می رسد امام خمینی (ره)، به عنوان رهبر این جنبش، عامل عمده شکلگیری فشارهای ساختاری در ذهن مردم بود و وجه ممیزه ادعای این مقاله با رهیافت نظری اسملسر در همین نکته است. روش مورد استفاده در این پژوهش کیفی و از نوع پژوهش تاریخی می باشد.
Machine summary:
"با توجه به نقشی که وی برای رهبری جنبشهای اجتماعی در نظر میگیرد،آیا قیام پانزده خرداد در مرحله اولیه خود-شرایط مساعد ساختاری-عقیم نمیماند؟به نظر میرسد امام خمینی(ره)،به عنوان رهبر این جنبش،عامل عمده شکلگیری فشارهای ساختاری در ذهن مردم بود و وجه ممیزه ادعای این مقاله با رهیافت نظری اسملسر در همین نکته است.
بواقع در آن مقطع تاریخی،صرف نظر از بیانات و روشنگریهای امام(ره)،میتوان عامل دیگری یافت که ایفاگر نقش بالا باشد؟ ملاحظه میشود که مطالب مطرح شده از جانب امام(ره)به خطراتی اشاره دارد که متوجه اسلام میباشد!پس فشارهای ادراک شده از سوی مردم،غالبا بعد فرهنگی داشت و حتی اگر هم اقتصادی بودند،امام(ره)مانند نمونه بالا با قرار دادن عملکرد اشتباه اقتصادی رژیم شاه در برابر دستورات عدالتطلبانه اسلام،نهایتا اصل رژیم را که مخالف با شریعت اسلام بود زیر سوال میبردند؛این سخن به معنی نادیده گرفتن شرایط اقتصادی و معیشت مردم نیست بلکه بهرهگیری از همه شرایط نامساعد جامعه در الگویی واحد و ایدئولوژیای منسجم بود.
همانطور که گذشت غالب مطالب مطرح شده از جانب امام(ره)به خطراتی اشاره داشت که متوجه اسلام بود!پس فشارهای ادراک شده از سوی مردم،غالبا بعد فرهنگی داشت و حتی اگر هم اقتصادی بودند،امام(ره)با قرار دادن عملکرد اشتباه اقتصادی رژیم شاه در برابر دستورات عدالتطلبانه اسلام،نهایتا اصل رژیم را که مخالف با شریعت اسلام بود زیر سوال میبردند؛این سخن به معنی نادیده گرفتن شرایط اقتصادی و معیشت مردم نیست بلکه بهرهگیری از همه شرایط نامساعد جامعه در الگویی واحد و ایدئولوژیای منسجم بود."