Abstract:
تاثیر برخورداری جوامع از سرمایه اجتماعی بر امنیت داخلی بوسیله تحقیقات مختلف نشان داده شده است. اما آیا می توان رابطه ای میان سرمایه اجتماعی و امنیت بین المللی نیز یافت؟ به منظور یافتن پاسخ این پرسش در مرحله اول با استعانت از مفهوم «جامعه بین الملل»، وجود سرمایه اجتماعی در این «جامعه» را مورد بررسی قرار داده ایم. نقش اعتماد و هنجارهای موجود در جامعه بین الملل در افزایش همکاری و کاهش منازعات نظامی نمودی از تاثیر سرمایه اجتماعی بر امنیت بین-الملل است. اما آیا برخورداری جوامع در سطح داخلی از سرمایه اجتماعی نیز رابطه ای با امنیت بین الملل دارد؟ به منظور بررسی این رابطه از متغیر واسط توسعه اقتصادی کمک گرفتیم. آنچه از این بررسی حاصل شده است رابطه مستقیم (اما نه لزوما خطی) بین سرمایه اجتماعی و توسعه اقتصادی از یک سو و توسعه اقتصادی و امنیت بین الملل از سوی دیگر است.
The relationship between social capital and internal security has been shown in different studies. But is there a relationship between social capital and international security? To find the answer we dealt with two paths. The first، borrowing the concept of International Society examines the existence of social capital in this “society”. The role of trust and norms in international society in increasing cooperation and decreasing military conflicts is a manifestation of the impact of social capital on international security. The second path studies the role of social capital in international security through an intermediate variable; economic development. What has been shown here is a direct (but not necessarily linear) relationship between social capital and economic development on one hand and between economic development and International security on the other.
Machine summary:
اما آيا مىتوان رابطهاى ميان سرمايه اجتماعى و امنيت بين المللى نيز يافت؟به منظور يافتن پاسخ اين پرسش در مرحله اول با استعنت از مفهوم"جامعه بين الملل"،وجود سرمايه اجتماعى در اين"جامعه"را مورد بررسى قرار دادهايم.
اما آيا برخوردارى جوامع در سطح داخلى از سرمايه احتماعى نيز رابطهاى با امنيت بين الملل دارد؟بهمنظور بررسى اين رابطه از متغير واسط توسعه اقتصادى كمك گرفتيم.
آنچه از اين بررسى حاصل شده است رابطه مستقيم(اما نه لزوما خطى)بين سرمايه اجتماعى و توسعه اقتصادى از يكسو و توسعه اقتصادى و امنيت بين الملل از سوى ديگر است.
سپس باتوجه به اينكه عدم توجه به اقتصاد در روابط بين الملل و ناديده گرفتن عوامل اقتصادى در مطالعات امنيت از سوى بسيارى از محققين مورد انتقاد قرار گرفته است (Kirshner) ؛در مسير دوم با لحاظ كردن تعامل دو حوزه اقتصاد و روابط بين الملل به بررسى نقش سرمايه اجتماعى در سطح داخلى كشورها بر توسعه اقتصادى آنها و نقش توسعه اقتصادى به عنوان متغير واسط،بر امنيت بين الملل خواهيم پرداخت.
اين رابطه در جوامع ديگر به جز ايالات متحده نيز مورد بررسى و تاييد قرار گرفته است بهعنوان مثال در مورد هلند مىتوان به مقالهاى با عنوان"اثر سرمايه اجتماعى بر جنايت: شواهدى از هلند"اشاره كرد.
1. مسير اول با استعانت از مفهوم جامعه جهانى و جامعه بين الملل مورد توجه مكتب انگليسى به بررسى امكان برخوردارى اين"جوامع"از سرمايه اجتماعى و نقش آن بر امنيت بين الملل مىپردازد.
در رابطه با برخوردارى جوامع از سرمايه اجتماعى در سطح داخلى و ارتباط آن با امنيت بين الملل نيز از متغير واسط توسعه اقتصادى بهره جستيم.