Abstract:
مقاله حاضر به بررسی طلاق عاطفی و عوامل جامعه شناختی موثر در آن در شهر تهران می پردازد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه خانواده های ساکن در شهر تهران و حجم نمونه برابر با 500 نفر می باشد. روش نمونه گیری به صورت دو مرحله ای خوشه ای و تصادفی انجام شده و چارچوب نظری تحقیق، نظریه کارکردگرایی/ساختی است. فرض نظری این است که برهم خوردن تعادل ساختار خانواده و تغییر در کارکردهای قوام بخش آن، زمینه ساز طلاق عاطفی می باشد. روش تحقیق، پیمایش و داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته، احصا شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که متغیرهای نظم درون خانواده، ساختار قدرت خانواده و سرمایه اجتماعی درون خانواده بیشترین رابطه معنادار با میزان طلاق عاطفی را دارند. همچنین نتایج رگرسیونی بیانگر آن است که متغیرهای مستقل تحقیق، حدود 665/0 از واریانس ها و تغییرات طلاق عاطفی را تبیین می کنند. از یافته های تحقیق استنباط می شود که هر گاه تعادل ساختار خانواده تحت تاثیر شرایط درونی و بیرونی بر هم می خورد، کارکردهای قوام دهنده تاثیرگذار آن مانند سرمایه اجتماعی درون خانواده، نظم درون خانواده، ساختار قدرت و... با چالش مواجه می شود که می تواند زمینه ساز طلاق عاطفی باشد.
The present article is to study emotional divorce among families in Tehran. The first method research is survey. The study’s theoretical framework is built upon functional /structural theory (it’s affects on family). A sample of 500 families drawn in Tehran city was targeted in a questionnaire survey. The results of survey show that emotional divorce among families in Tehran is low so that 7 percent of families have hard emotional divorce. Other findings display between variables as the power structure in family، job burnout، homogamy، and religiosity، physical/mental health، order inside family، social capital of family satisfaction in sexual issues and emotional divorce is significant statistical relation. The Correlation of these variables except job burnout is negative. The results of regression analysis shows independent valuables explain 0.65 percent from variation of dependent valuable.
Machine summary:
"برای سنجش طلاق عاطفی از گویههای مانند موارد زیر استفاده شده است: تا چه حد از اوقاتی که با همسرتان هستید احساس شادمانی میکنید/تا چه حد شما و همسرتان به یکدیگر ابراز علاقه میکنید/تا چه حد در فضای خانواده شما احساس شادی و نشاط وجود دارد/تا چه حد از گذراندن اوقات فراغت با همسرتان در درون و بیرون خانه رضایت دارید/تا چه حد از زندگی زناشویی خود احساس رضایتمندی دارید.
در این مدل تمام متغیرهای مستقل(سطح سلامت جسمانی-روانی زوجین،ساختار قدرت در خانواده،میزان سرمایه اجتماعی درون خانواده،سطح دینداری زوجین،میزان نظم درون خانواده،&%05612AZKG056G% میزان همسان همسری،میزان فرسودگی شغلی،پایگاه اقتصادی-اجتماعی، میزان رضایت جنسی زوجین از همدیگر و مدت ازدواج)که قبلا سطح همبستگی درونی آنها سنجیده شده و معنادار بودهاند وارد تحلیل شدند.
همانطور که مشاهده میشود در جدول شماره(4)ضرایب رگرسیونی و سطح معنیداری هرکدام از متغیرهای مستقل دیده میشود،که در این مدل متغیرهای«میزان سرمایه اجتماعی درون خانواده،ساختار قدرت در خانواده، سطح سلامت جسمانی-روانی زوجین،سطح دینداری زوجین،میزان نظم درون خانواده و میزان همسان همسری»معنادار شدند و همچنین متغیرهای «میزان فرسودگی شغلی،پایگاه اقتصادی-اجتماعی،میزان رضایت جنسی زوجین از همدیگر و مدت ازدواج»با توجه مقدار T و سطح معناداری 0/05 معنادار نبودهاند.
،مقدار T و سطح معنیداری متغیرها در معادله رگرسیونی (به تصویر صفحه مراجعه شود) 6-2-تحلیل مسیر با توجه به دادههای جدول شماره(4)میتوان استنباط کرد که متغیرهایی ششگانه«نظم درون خانواده،ساختار قدرت در خانواده،سلامت زوجین، همسان همسری،دینداری و سرمایه اجتماعی درون خانواده»از عناصر کارکردی قوامدهنده خانواده هستند،به دیگر عبارت به هر میزان خانواده از این عناصر برخوردار باشد میزان طلاق عاطفی بین زوجین کاهش مییابد.
براساس این نظریه،نتایج تحقیق حاکی است که عواملی مانند نظم و سرمایه اجتماعی درون خانواده،دینداری،سلامت زوجین و همسان همسری از جمله عواملی کارکردی هستند که میتواند در کاهش میزان طلاق عاطفی در خانوادههای تهرانی اثرگذار باشد."