Abstract:
هدف این مقاله پرداختن به یکی از موضوعات مهم فلسفهی علم یعنی مسألهی تبیین علمی است. این مسأله قدمتی تاریخی دارد و همهی مدلهای معاصر تبیین ایدهی اصلی خود را از فلاسفه گذشته، از میل تا ارسطو، گرفتهاند. ما در این مقاله با صرفنظر از بحثهای تاریخی این مسأله صرفا به بررسی پارهای از مدلهای معاصر و از جمله مدل وحدتبخش میپردازیم. مهمترین مدل معاصر تبیین مدل D-N همپل است که ایدهی اساسی آن این است که تبیین استدلال است. گرچه این مدل محور همه بحثهای تبیینی پس از خود است اما از پاسخگویی به بعضی ایرادات جدی وارد بر آن، از جمله مسألهی عدم تقارن، بیربطی، و تعمیمهای تصادفی ناتوان است. یکی از مدلهای تبیینی که در پی حل این مسائل مطرح شد مدل وحدتبخش کیچر است. طبق مدل وحدتبخشی که اولین بار توسط فریدمن مطرح شد یک تبیین خوب باید به افزایش فهم ما از جهان منجر شود. بحث طرحهای استدلالی کیچر بستری است که او تبیین را بر آن بنا میکند که طبق آن میتوان با استفاده از تعداد کمی از طرحهای استدلالی، تعداد زیادی از باورها را تبیین کرد. هر چند کیچر مدل خود را به خوبی بسط میدهد، اما عملا مسأله به این سادگی نیست و با اعتراضهایی مواجه میشود، از جمله اینکه ارتباط بین وحدتبخشی و فهم ارتباط روشنی نیست. در نتیجه شاید بهترین راه برای تبیین پدیدهها توسل به پلورالیزم در این زمینه باشد.
Explanation is one of the most important issues in the philosophy of science, which many attentions have been paid to it since Aristotle. The unification account of explanation, first presented by Friedman (1974), is one of the most discussed contemporary models. According to this conception, scientific explanation has to show that many separated argument patterns have basic similarities and via these similarities we can understand related phenomena deeper. Philip Kitcher has extended this idea and has argued that scientific explanation aims to represent a maximum of facts and natural regularities in terms of minimum of theoretical concepts and assumptions. According to Kitcher, a few of argument patterns can be used in the explanation of many beliefs, and so we can show that how scientific explanation amounts to understanding. However, the unification account of explanation faces some problems, including the point that the relationship between unification and understanding is not clear. Another difficulty concerns the relationship between explanation and the causal direction. In this paper, after presenting the main features of the unification account of explanation and its merits over the classical D-N model, it will be argued that due to some problems in the unification account it seem that the best way to round about these problems is to adopt a kind of explanatory “pluralism”, depending on different philosophical and scientific contexts.
Machine summary:
"6. در نهایت فریدمن معتقد است گرچه مدل DN مزیتهایی دارد، از جمله اینکه یک شرط ساده و دقیق ارائه میدهد که تبیین باید ارضا کند، همچنین تبیین را نسبتا عینی میکند بهطوریکه یک تبیین وابسته به نظر دانشمندان یا زمان نیست، اما این مدل در برقراری ارتباط بین تبیین و فهم موفق نیست.
کیچر برای روشنتر شدن مطلب به این موضوع اشاره میکند که دو دلیل برای بحث دربارهی تبیین علمی وجود دارد: اول فهم و ارزیابی این ادعا که علوم طبیعی صرفا مجموعهای از دادههای نامرتبط نیستند بلکه فهم ما را از جهان افزایش میدهند.
1 بارنز این سؤال را مطرح میکند که تبیین باید به چه صورت باشد تا تبیینخواه را به مسألهای »فهمیده شده» تبدیل کند؟ طبق مدل قانون فراگیر همپل، با توجه به قوانین و شرایط اولیه وقوع تبیینخواه مورد انتظار خواهد بود؛ بارنز این نگرش حصول فهم را نگرش «انتقال قابلیت فهم» مینامد که در آن ویژگی قابل فهم بودن از تبیینگر از طریق استدلال جریان می یابد و در تبیینخواه جایگزین ویژگی رازآلود بودن آن میشود.
دلیل روشن بودن ارتباط بین وحدتبخشی و فهم از نظر فریدمن و کیچر این است که وقتی ما پدیدههای مستقل کمتری داشته باشیم جهان را بهتر میفهمیم، زیرا حضور پدیدههای مستقل کمتر در تصویر ما از طبیعت منجر به حضور رازهای اساسی کمتری میشود.
یکی دیگر از مشکلات رویکرد کیچر که سیلوس به آن توجه کرده این است که با وجود اینکه هدف کیچر این نیست که مقدمات استدلال تبیینی قوانین طبیعت باشند، اما به نظر میرسد تنها گزارههایی که قوانین اساسی طبیعت را بیان میکنند خواسته کیچر از تبیین را برآورده میکنند."