Abstract:
هدف این پژوهش، بررسی پایة نظری رضامندی از دیدگاه اسلام است. در این بررسی، از روش تحلیل محتوا و فهم روانشناختی متون اسلامی استفاده شده است. رویکرد نخست روانشناسی به رضامندی، بر پایة لذت و پرهیز از درد بوده است. سپس با آشکار شدن نقاط ضعف آن، رویکرد مبتنی بر سعادت، شناخت و فضایل درونی، جایگزین آن شد. یافتة این بررسی نشان میدهد که پایة نظری رضامندی از دیدگاه اسلام، «خیرباوری» است. این، از سویی مبتنی بر این واقعیت خداشناختی است که همة امور به «تقدیر» خداوند رقم میخورد و همة تقدیرهای او «خیر» است؛ و از سوی دیگر، مبتنی بر این رفتار انسانی است که اگر انسان به آن واقعیت خداشناختی باور پیدا کند، به رضامندی دست خواهد یافت. نتیجه اینکه برای رسیدن به رضامندی، باید باور به خیر بودن تقدیر را به وجود آورد.
The present paper tries to investigate the theoretical basis of satisfaction from the view of Islam. The research is based on content analysis and psychological study of Islamic texts. The first approach to satisfaction lays emphasis on pleasure and avoiding pain. Then، another approach which based on happiness، cognition، and internal virtues came and replaced the first one and underlined its defects. The research findings show that Islam considers that the theoretical basis of satisfaction is "to believe in good" which is، on one hand، founded on the theological fact that all affairs are determined through divine "providence" and all that God determines is "good"، and which، on the other hand، depends on human behavior. That is if man believes in this theological fact، he will attain satisfaction. Accordingly، people's belief in the good effect of divine providence contributes to the attainment of satisfaction.
Machine summary:
"بر اساس نظر یورگنسن و نفستاد، (سلیگمن، 1389، فصل اول)، آلان کار و دیگر روانشناسان مثبتگرا، رویکرد دوم در نگاه به زندگی خوب و احساس خرسندی و شادکامی، رویکرد سعادتگراست؛ یعنی همانگونهکه این رویکرد بر انسان کامل و کارکرد بهینة (مطلوب) او و رشد و کمال وی در همة حیطههای زندگی ریشه تأکید دارد، در روانشناسی مثبتگرا نیز به زندگی نیک (خوب) به عنوان تجربهها و کارکرد بهینه یا «طلب کمال با توجه به شناخت پتانسیلهای حقیقی درونی»، عطف توجه میشود (Ryan & Deci, 2001, p.
بر این اساس آنچه گذشت، رضامندی مبتنی بر یک واقعیت الهی و یک باور انسانی است؛ بدین معنا که خیر بودن یک واقعیت الهی، در قضا و قدر است که اگر شناخته شود و انسان آن را باور کند، به احساس رضامندی دست مییابد.
امام صادق( سخنی از خداوند متعال را نقل میکند که رضامندی از کل تقدیر، صبر در تقدیر ناخوشایند و شکر از تقدیر خوشایند را بر پایة اصل «خیر بودن قضا» استوار نموده است: «عبدی المؤمن لا أصرفه فی شیء إلا جعلته خیرا له، فلیرض بقضائی، ولیصبر علی بلائی، ولیشکر نعمائی» (کوفی اهوازی، 1404ق، ص ٢٧ ح ٤٨، جبعی عاملی، بیتا، ص ٨٢؛ مجلسی، 1388ق، ج ٧٢، ص ٣٣٠، ح ١٣).
در حدیث دیگری از امام صادق(، خداوند متعال بهصورت مشخص، به خوشایند و ناخوشایند بودن زندگی تصریح کرده و همه را بر مبنای خیر و مصلحت دانسته و ازاینرو، رضامندی از اصل تقدیر، صبر در ناخوشایندها و شکر در خوشایندها را طلب کرده است (کلینی، 1363، ص ٦١، ح ٧؛ صدوق، 1398ق، ص ٤٠٥، ح ١٣، طوسی، 1414ق، ص ٢٣٨، ح ٤٢١)."