خلاصه ماشینی:
"در نتیجه باید گفت حمله آمریکا به افغانستان و توسل این کشور به قدرت نظامی برای سرنگونی عامل تهدید،نشانگر اولویت موضوعات امنیتی در عرصه بین المللی و بازیگری دولت است که هردو از جمله ادعاهای محوری تمامی نظریهپردازان واقعگرایی محسوب میشود.
در راستای این فرض،آمریکا پس از 11 سپتامبر مبارزه با تروریسم را تبدیل به«دستور کار بین المللی»نمود و با تحت فشار قرار دادن شورای امنیت مجوز استفاده از ابزار نظامی را گرفت و با همراه کردن سایر کشورها در قالب«پیمان آتلانتیک شمالی»که خود ایجاد کرده بود، طالبان را از قدرت برکنار و به فرایندهای سیاسی داخلی افغانستان شکل داد.
با توجه به اینکه حمله آمریکا به افغانستان باعث تأکید مجدد بر دولت محوری،قدرت نظامی و اولویت قائل شدن مسائل امنیتی بر سایر ابعاد،در کنار بیاعتباری نهادها و سازمانهای بین المللی شد، میتوان آن را در قالب واقعگرایی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
همانطور که گفته شد،واقعگرایی نمیتواند این تحول را بهآسانی مورد توجه قرار دهد،اما لیبرالیسم با توجه به پذیرش نقش سایر بازیگران میتواند نقش گروه القاعده را در بروز حوادث 11 سپتامبر و در نتیجه حمله آمریکا برای سرکوب آنها در افغانستان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
در نتیجه افزایش نقش دولتها در کنار امنیتی شدن محیط بین الملل در جریان حوادث 11 سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان،مسائلی نیستند که لیبرالها با توجه به مطالب گفته شده در بالا بتوانند آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند."